English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minimal cue U نشانه کمینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
min U کمینه
minimally U کمینه
minimal U کمینه
single minimum U تک کمینه
minimum U کمینه
minimized U کمینه کردن
minimizes U کمینه ساختن
minimizes U کمینه کردن
minimizing U کمینه ساختن
minimizing U کمینه کردن
minimalism U کمینه گرایی
minimized U کمینه ساختن
minimalization U کمینه سازی
double minimum U جفت کمینه
minimised U کمینه ساختن
minimised U کمینه کردن
minimises U کمینه ساختن
minimization U کمینه سازی
minimises U کمینه کردن
minimum U حداقل کمینه
minimising U کمینه ساختن
minimising U کمینه کردن
minimize U کمینه ساختن
minimize U کمینه کردن
minimum mortality U کمینه مرگ و میر
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
ordinary least squares U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary least squares [OLS] U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
minimization U کوچک شماری کمینه سازی
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
irreducibility U حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
indications U نشانه ها
portents U نشانه
icons U نشانه
cursors U نشانه گر
signaled U نشانه
sacrament U نشانه
sacraments U نشانه
symbol U نشانه
cursor U نشانه گر
portent U نشانه
emblems U نشانه
emblem U نشانه
symptomless U بی نشانه
mark U نشانه
signal U نشانه
cue U نشانه
marks U نشانه
attribute U نشانه
bench mark U نشانه
signalled U نشانه
icon U نشانه
cues U نشانه
ikons U نشانه
attributes U نشانه
reminiscence U نشانه
symptoms U نشانه
symptom U نشانه
indicative U نشانه
markers U نشانه
emblematic U نشانه
marker U نشانه
attributing U نشانه
traces U نشانه
tokens U نشانه
omen U نشانه
one address U با یک نشانه
presages U نشانه
presaged U نشانه
presage U نشانه
reminiscences U نشانه
token U نشانه
presaging U نشانه
omens U نشانه
trace U نشانه
traced U نشانه
indicator U علامت خط نشانه
aims U نشانه گرفتن .
line of sight U خط نشانه روی
marksman U نشانه گیر
aim U نشانه گرفتن .
merit badge U نشانه هنر
marksmen U نشانه گیر
cairns U سنگ نشانه
cairn U سنگ نشانه
aimed U نشانه گرفتن .
allegories U نشانه علامت
allegory U نشانه علامت
bench mark U نشانه مبنا
badge reader U نشانه خوان
bode U نشانه بودن
asterisks U 1-نشانه گرافیکی
asterisk U 1-نشانه گرافیکی
proofs U نشانه مدرک
proof U نشانه مدرک
sighting U نشانه رفتن
sightings U نشانه رفتن
symptomatic U نشانه بیماری
level U نشانه گرفتن
leveled U نشانه گرفتن
levelled U نشانه گرفتن
targetting U تیر نشانه
targetted U تیر نشانه
indicium U نشانه ویژه
go ahead U نشانه ترقی
frequency mark U نشانه فرکانس
emblematical U حاوی نشانه
discriminandum U نشانه افتراق
direction peg U میخ نشانه
dan buoy U بویه نشانه
cue learning U نشانه اموزی
cockshy U نشانه روی
cockshot U نشانه روی
target U تیر نشانه
targeted U تیر نشانه
targeting U تیر نشانه
targets U تیر نشانه
levels U نشانه گرفتن
signaled U علامت نشانه
pivot point U نقطه نشانه
prodrome U پیش نشانه
proof of laziness U نشانه تنبلی
token passing U گذراندن نشانه
train U نشانه رفتن
trained U نشانه رفتن
aiming U نشانه روی
trains U نشانه رفتن
indication U اشعار نشانه
sem U نشانه شناسی
signalled U علامت نشانه
symptomatology U نشانه شناسی
code U نشانه قراردادی
signal U علامت نشانه
traffic signal U نشانه روشن
markers U علامت نشانه
vetoed U نشانه مخالفت
veto U نشانه مخالفت
vetoes U نشانه مخالفت
vetoing U نشانه مخالفت
marker U علامت نشانه
typology U نشانه شناسی
to present arms U نشانه روی کردن
marks U نشانه کردن حریف
term symbol U نشانه جمله طیفی
marks U علامت نشانه هدف
carried U نشانه وقوع وام
carry U نشانه وقوع وام
carries U نشانه وقوع وام
mark U علامت نشانه هدف
carrying U نشانه وقوع وام
mark U نشانه کردن حریف
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
homage U نشانه ی تکریم و وفاداری
sight U الت نشانه روی
sight U دوربین نشانه روی
aiming post U شاخصهای نشانه روی
traffic sign U تابلو نشانه گذاری
sighting U نشانه روی کردن
sights U الت نشانه روی
point U نشانه روی کردن
sights U دوربین نشانه روی
traffic sign U لوحه نشانه گذاری
toxic symptom U نشانه زهراگینی یامسمومیت
extend U گرافیک و نشانه ها است
aiming stake U دستک نشانه روی
caduceus U نشانه علم پزشکی
token ring network U شبکه نشانه حلقهای
extends U گرافیک و نشانه ها است
extending U گرافیک و نشانه ها است
sightings U نشانه روی کردن
crossbones U نشانه مرگ وخطر
sight scale U مقیاس نشانه روی
peep sight U دریچه نشانه روی
plot U نشانه میان چهارراه
it bobes evil U نشانه بدی است
k U نشانه بیان یک هزار
plots U نشانه میان چهارراه
road marking U نشانه گذاری راه
it is an indication of lazines U نشانه تنبلی است
it is indicative of bad luck U نشانه بدبختی است
hallmark U انگ نشانه عیار
hallmarks U انگ نشانه عیار
kentish fire U که نشانه نفاق ..باشد
leading point U نقطه نشانه روی
plotted U نشانه میان چهارراه
reciprocal laying U نشانه روی متقابله
impresa U نشانه جمله شعاری
gun sight U دستگاه نشانه روی
aiming light U چراغ نشانه روی
sighting device U وسیله نشانه روی
pavement marking U نشانه گذاری راه
negative voice U منع نشانه مخالفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com