Perdic | نشانه مبنا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	bench mark U	نشانه مبنا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	pointers U	نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
	pointer U	نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
	no drop image	[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
	ToolTips U	برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
	symbolic U	آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
	symbolically U	آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
	basis U	مبنا
	benchmarks U	مبنا
	radix U	مبنا
	grade line U	خط مبنا
	base line U	خط مبنا
	benchmark U	مبنا
	datum U	مبنا
	datum deck U	پل مبنا
	datum line U	خط مبنا
	base speed U	سرعت مبنا
	reference phase U	فاز مبنا
	base camp U	پایگاه مبنا
	base address	آدرس مبنا
	reference electrode U	الکترود مبنا
	reference cell U	پیل مبنا
	radix point U	نقطه مبنا
	radix complement U	مکمل مبنا
	base peak U	پیک مبنا
	ranged U	منحنی مبنا
	ranges U	منحنی مبنا
	foundation U	پایه مبنا
	base point U	نقطه مبنا
	base price U	قیمت مبنا
	basic price U	قیمت مبنا
	base piece U	قبضه مبنا
	base piece U	توپ مبنا
	base period U	زمان مبنا
	base number U	عدد مبنا
	base mortar U	قبضه مبنا
	base mortar U	خمپاره مبنا
	base map U	نقشه مبنا
	range U	منحنی مبنا
	datum plane U	افق مبنا
	base unit U	یکان مبنا
	basis U	مبنا بنیاد
	design speed U	سرعت مبنا
	basic capacity U	گنجایش مبنا
	outline plan U	طرح مبنا
	basing rate U	نرخ مبنا
	basis price U	قیمت مبنا
	flash color U	رنگ مبنا
	flat paint U	رنگ مبنا
	bottom plate U	صفحه مبنا
	chart base U	چارت مبنا
	datum U	سطح مبنا
	basic load U	بار مبنا
	base rates U	نرخ مبنا
	base rate U	نرخ مبنا
	base rate U	تعرفه مبنا
	base rates U	تعرفه مبنا
	reference point U	نقطه مبنا
	reference piece U	توپ مبنا
	elevations U	تراز از سطح مبنا
	ranges U	تغییر کردن خط مبنا
	ranged U	تغییر کردن خط مبنا
	absolute paths U	مسیر نسبت به یک مبنا
	base stock control U	کنترل موجودی مبنا
	base symbol U	علایم قراردادی مبنا
	range U	تغییر کردن خط مبنا
	base line end station U	ایستگاه انتهایی خط مبنا
	elevation U	تراز از سطح مبنا
	peach design U	نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
	mixed radix notation U	نشان گذاری امیخته مبنا
	reference line U	خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
	base circle U	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
	rise and fall U	تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
	electro optics U	وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
	preset vector U	دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
	sanctuaries U	منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
	sanctuary U	منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
	plene administravit U	بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
	reference datum U	سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
	test piece U	توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
	base section U	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
	reciprocal agreement U	قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
	hex U	سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
	hexadecimal notation U	سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
	base depot U	امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
	basic ration U	جیره مقدماتی جیره مبنا
	symbol U	نشانه
	presaged U	نشانه
	presage U	نشانه
	bench mark U	نشانه
	attribute U	نشانه
	attributes U	نشانه
	attributing U	نشانه
	ikons U	نشانه
	presages U	نشانه
	presaging U	نشانه
	traces U	نشانه
	traced U	نشانه
	trace U	نشانه
	omens U	نشانه
	emblems U	نشانه
	omen U	نشانه
	emblematic U	نشانه
	icons U	نشانه
	reminiscences U	نشانه
	reminiscence U	نشانه
	mark U	نشانه
	symptoms U	نشانه
	marks U	نشانه
	symptom U	نشانه
	indicative U	نشانه
	icon U	نشانه
	emblem U	نشانه
	one address U	با یک نشانه
	cue U	نشانه
	symptomless U	بی نشانه
	sacraments U	نشانه
	sacrament U	نشانه
	portent U	نشانه
	token U	نشانه
	cues U	نشانه
	signalled U	نشانه
	signaled U	نشانه
	signal U	نشانه
	tokens U	نشانه
	portents U	نشانه
	cursors U	نشانه گر
	indications U	نشانه ها
	marker U	نشانه
	markers U	نشانه
	cursor U	نشانه گر
	asterisk U	1-نشانه گرافیکی
	proofs U	نشانه مدرک
	proof U	نشانه مدرک
	asterisks U	1-نشانه گرافیکی
	markers U	علامت نشانه
	proof of laziness U	نشانه تنبلی
	allegories U	نشانه علامت
	allegory U	نشانه علامت
	train U	نشانه رفتن
	level U	نشانه گرفتن
	pivot point U	نقطه نشانه
	targets U	تیر نشانه
	prodrome U	پیش نشانه
	badge reader U	نشانه خوان
	sem U	نشانه شناسی
	symptomatology U	نشانه شناسی
	levelled U	نشانه گرفتن
	bode U	نشانه بودن
	token passing U	گذراندن نشانه
	traffic signal U	نشانه روشن
	typology U	نشانه شناسی
	targetting U	تیر نشانه
	targetted U	تیر نشانه
	symptomatic U	نشانه بیماری
	marker U	علامت نشانه
	target U	تیر نشانه
	targeted U	تیر نشانه
	targeting U	تیر نشانه
	sighting U	نشانه رفتن
	sightings U	نشانه رفتن
	leveled U	نشانه گرفتن
	levels U	نشانه گرفتن
	trained U	نشانه رفتن
	direction peg U	میخ نشانه
	aiming U	نشانه روی
	indication U	اشعار نشانه
	aim U	نشانه گرفتن .
	aimed U	نشانه گرفتن .
	cockshy U	نشانه روی
	aims U	نشانه گرفتن .
	frequency mark U	نشانه فرکانس
	go ahead U	نشانه ترقی
	indicium U	نشانه ویژه
	cairn U	سنگ نشانه
	line of sight U	خط نشانه روی
	marksmen U	نشانه گیر
	discriminandum U	نشانه افتراق
	dan buoy U	بویه نشانه
	cue learning U	نشانه اموزی
	cockshot U	نشانه روی
	veto U	نشانه مخالفت
	vetoed U	نشانه مخالفت
	vetoes U	نشانه مخالفت
	vetoing U	نشانه مخالفت
	emblematical U	حاوی نشانه
	marksman U	نشانه گیر
	cairns U	سنگ نشانه
	indicator U	علامت خط نشانه
	signal U	علامت نشانه
	trains U	نشانه رفتن
	code U	نشانه قراردادی
	merit badge U	نشانه هنر
	signalled U	علامت نشانه
	signaled U	علامت نشانه
	minimal cue U	نشانه کمینه
	peep sight U	دریچه نشانه روی
	kentish fire U	که نشانه نفاق ..باشد
	caduceus U	نشانه علم پزشکی
	aiming stake U	دستک نشانه روی
	sightings U	نشانه روی کردن