English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prescribe U نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribed U نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribes U نسخه نوشتن تعیین کردن
prescribing U نسخه نوشتن تعیین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to draw up U نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
to make out U نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
toolbox U مجموعه توابع از پیش تعیین شده که در حین نوشتن برنامه استفاده می شوند
copies U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copied U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
duplicating U دو نسخه کردن
duplicates U دو نسخه کردن
duplicate U دو نسخه کردن
duplicated U دو نسخه کردن
to pirate something U چیزی را غیر قانونی چاپ کردن [دو نسخه ای کردن]
duplicating U تکثیر کردن نسخه ها
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
duplicated U تکثیر کردن نسخه ها
duplicates U تکثیر کردن نسخه ها
duplicate U تکثیر کردن نسخه ها
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
refers U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refer U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
designate U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designating U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designates U انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
fixes U تعیین کردن
fix U تعیین کردن
blood groups U تعیین کردن
determines U تعیین کردن
blood types U تعیین کردن
determine U تعیین کردن
bound U تعیین کردن
ascertian U تعیین کردن
slate U تعیین کردن
appointe U تعیین کردن
specifying U تعیین کردن
identifying U تعیین کردن
formulation U تعیین کردن
identify U تعیین کردن
tell off U تعیین کردن
identifies U تعیین کردن
specify U تعیین کردن
blood group U تعیین کردن
identified U تعیین کردن
slated U تعیین کردن
determining U تعیین کردن
slates U تعیین کردن
blood type U تعیین کردن
fix on U تعیین کردن
specifies U تعیین کردن
appoint U تعیین کردن
appoints U تعیین کردن
to commit to paper U نوشتن ثبت کردن
to fill in U نوشتن خاکریزی کردن
identifying U تعیین هویت کردن
identify U تعیین هویت کردن
identifies U تعیین هویت کردن
pin point U تعیین محل کردن
identified U تعیین هویت کردن
located U تعیین محل کردن
clearance U تعیین صلاحیت کردن
locates U تعیین محل کردن
locating U تعیین محل کردن
stating U تعیین کردن حال
abound O تعیین حدود کردن
quantifying U کمیت را تعیین کردن
quantify U کمیت را تعیین کردن
delimit U تعیین کردن حدود
quantifies U کمیت را تعیین کردن
delimited U تعیین کردن حدود
assess U تعیین کردن بستن
assessed U تعیین کردن بستن
delimiting U تعیین کردن حدود
delimits U تعیین کردن حدود
stated U تعیین کردن حال
quantified U کمیت را تعیین کردن
predestine U قبلا تعیین کردن
admeasure U تعیین حصه کردن
predetermine U قبلا تعیین کردن
assessing U تعیین کردن بستن
prifix U قبلا تعیین کردن
assesses U تعیین کردن بستن
state U تعیین کردن حال
fixes U تعیین کردن قراردادن
pegs U تعیین حدود کردن
to fix quota U تعیین سهمیه کردن
peg U تعیین حدود کردن
appraisal U تعیین قیمت کردن
prifixal U قبلا تعیین کردن
fix U تعیین کردن قراردادن
demarcate U تعیین حدود کردن
demarcating U تعیین حدود کردن
states U تعیین کردن حال
genealogize U تعیین نسب کردن
demarcated U تعیین حدود کردن
locate U تعیین محل کردن
rezone U از نومحدوده تعیین کردن
state- U تعیین کردن حال
appraisals U تعیین قیمت کردن
demarcates U تعیین حدود کردن
qualify U تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
qualifies U تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
annotations U نوشتن تذکرات تقریظ کردن
commentate U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
annotation U نوشتن تذکرات تقریظ کردن
commentates U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
spells U املاء کردن درست نوشتن
spelled U املاء کردن درست نوشتن
spell U املاء کردن درست نوشتن
overwrite U جانویسی کردن جای نوشتن
commentated U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
routes U مسیر چیزیرا تعیین کردن
to set out U نشان دادن تعیین کردن
quantitate U چندی چیزی را تعیین کردن
subrogate U قائم مقام تعیین کردن
route U مسیر چیزیرا تعیین کردن
stating U تعیین کردن وقرار دادن
stated U تعیین کردن وقرار دادن
state- U تعیین کردن وقرار دادن
state U تعیین کردن وقرار دادن
states U تعیین کردن وقرار دادن
rubricate U بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
rubricize U بخط قرمز نوشتن یا چاپ کردن
grant a period of grace U ضرب الاجل تعیین کردن تمهیل
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
exact location U تعیین کردن محل دقیق نقاط
interpage U در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
write U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
authentication U تعیین اعتبار و صحت اسناد اعلام نشانی کردن
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located U تعیین کردن معلوم کردن
locating U تعیین کردن معلوم کردن
defining U تعیین کردن تعریف کردن
locates U تعیین کردن معلوم کردن
defines U تعیین کردن تعریف کردن
define U تعیین کردن تعریف کردن
defined U تعیین کردن تعریف کردن
assigns U ارجاع کردن تعیین کردن
assigning U ارجاع کردن تعیین کردن
assigned U ارجاع کردن تعیین کردن
assign U ارجاع کردن تعیین کردن
locate U تعیین کردن معلوم کردن
limit U محدود کردن تعیین کردن حد
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
crashing U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
declaration U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com