Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
solvent
U
قادر به پرداخت قروض
solvents
U
قادر به پرداخت قروض
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
net net worth
U
ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
means
U
درامد
total revenue
U
درامد کل
return
U
درامد
earning
U
درامد
returned
U
درامد
returning
U
درامد
earnings
U
درامد
returns
U
درامد
makings
U
درامد
hatches
U
درامد
admissions
U
درامد
admission
U
درامد
proceeds
U
درامد
income
U
درامد
revenue
U
درامد
remunerative
U
پر درامد
it wasprologue to the nextmove
U
درامد
hatch
U
درامد
hatched
U
درامد
gainings
U
درامد
prelusion
U
درامد
total income
U
درامد کل
emoluments
U
درامد
emolument
U
درامد
comings in
U
درامد
personal income
U
درامد سرانه
actual income
U
درامد واقعی
stream of income
U
جریان درامد
supplementary income
U
درامد تکمیلی
it proved false
U
دروغ درامد
present income
U
درامد جاری
present income
U
درامد حال
nominal income
U
درامد اسمی
marginal revenue
U
درامد نهائی
notional income
U
درامد فرضی
permanent income
U
درامد دائمی
annual earnings
U
درامد سالانه
per capita income
U
درامد سرانه
prologue
U
پیش درامد
prologues
U
پیش درامد
income per capita
U
درامد سرانه
incremental revenue
U
درامد نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
ordinary income
U
درامد عادی
it scaled kilograms
U
ده کیلوگرم درامد
notional income
U
درامد خیالی
sinfonia
U
پیش درامد
it weighed kilogrammes
U
سه کیلوگرم درامد
net revenue
U
درامد خالص
revenue sharing
U
سهیم در درامد
revenue function
U
تابع درامد
median income
U
درامد متوسط
national income
U
درامد ملی
municipal revenue
U
درامد شهرداری
preludes
U
پیش درامد
money income
U
درامد پولی
median income
U
درامد میانی
relative income
U
درامد نسبی
internal revenue
U
درامد داخلی
Inland Revenue
U
درامد داخلی
revenue sources
U
منابع درامد
real income
U
درامد واقعی
earn
U
درامد داشتن
earned
U
درامد داشتن
earns
U
درامد داشتن
personal income
U
درامد شخصی
net income
U
درامد خالص
mean income
U
درامد متوسط
psychic income
U
درامد بی دردسر
prelude
U
پیش درامد
means
U
توانائی درامد
current income
U
درامد جاری
transitory income
U
درامد انتقالی
transfer income
U
درامد انتقالی
aura
U
پیش درامد
auras
U
پیش درامد
total revenue function
U
تابع درامد کل
total revenue curve
U
منحنی درامد کل
earnings per share
U
درامد هر سهم
overture
U
پیش درامد
overtures
U
پیش درامد
illicit earning
U
درامد نامشروع
immoral earning
U
درامد نامشروع
imperial decree
U
درامد نامشروع
benefice
U
درامد کلیسایی
to bring a return
U
درامد دادن
imputed income
U
درامد ضمنی
gross income
U
درامد ناخالص
flow of income
U
گردش درامد
deduction from income
U
کسور درامد
deferred credits
U
درامد پس افتاده
mean
U
منابع درامد
meaner
U
منابع درامد
meanest
U
منابع درامد
disposable income
U
درامد دریافتی
distribution of income
U
توزیع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
economic income
U
درامد اقتصادی
unremunerative careers
U
مشاغل کم درامد
fixed income
U
درامد ثابت
unearned revenue
U
درامد باداورده
unearned revenue
U
درامد نامکتسب
flow of income
U
جریان درامد
imputed income
U
درامد انتسابی
income tax
U
مالیات بر درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
income leakage
U
نشت درامد
average revenue
U
درامد متوسط
broken down
U
ازپای درامد
broken-down
U
ازپای درامد
income determination
U
تعیین درامد
attachment of earnings
U
توقیف درامد
income analysis
U
تحلیل درامد
income consumption curve
U
منحنی درامد
income taxes
U
مالیات بر درامد
annual income
U
درامد سالانه
tax revenue
U
درامد مالیاتی
income leakage
U
کسر درامد
temporary income
U
درامد موقتی
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
earned income
U
درامد تحصیل شده
non tax revenue
U
درامد غیر مالیاتی
net tax revenue
U
خالص درامد مالیاتی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
dissaving
U
مصرف بیش از درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
current income
U
درامد یک سال مالی
budgets
U
حساب درامد وخرج
disposable income
U
درامد قابل تصرف
budgeted
U
حساب درامد وخرج
income effect
U
تناسب خرید با درامد
deferred income
U
پیش دریافت درامد
budget
U
حساب درامد وخرج
net national income
U
درامد خالص ملی
business income
U
درامد خالص تجارتی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
surtax
U
مالیات بر درامد اضافی
margin revenue
U
سهم درامد از فروش
beneficed
U
دارای درامد کلیسایی
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
earning asset
U
دارائی ایجادکننده درامد
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
national net income
U
درامد خالص ملی
national money income
U
درامد ملی پولی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
average revenue product
U
درامد متوسط محصول
depletes
U
تقلیل درامد ملی
single tax
U
مالیات بر درامد انفرادی
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
windfall income
U
درامد باد اورده
deplete
U
تقلیل درامد ملی
depletion
U
تقلیل درامد ملی
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
real national income
U
درامد ملی واقعی
depleting
U
تقلیل درامد ملی
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
personal distribution
U
توزیع درامد فردی
depleted
U
تقلیل درامد ملی
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
unearned income
U
درامد باد اورده
revenue
U
درامد سود سهام
proportional income tax
U
مالیات بر درامد تناسبی
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
supertax
U
مالیات بر درامد اضافی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com