Total search result: 204 (10 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
aspect ratio U |
نسبت صفحه |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
column U |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
 |
 |
columns U |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
 |
 |
maltron keyboard U |
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد |
 |
Other Matches |
|
 |
leverage U |
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین |
 |
 |
ohm's law U |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
 |
 |
lift fan U |
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود |
 |
 |
liftjet U |
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود |
 |
 |
qwerty keyboard U |
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی |
 |
 |
prorata U |
برحسب نسبت معین بهمان نسبت |
 |
 |
attributable U |
قابل نسبت دادن نسبت دادنی |
 |
 |
nationallism U |
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود |
 |
 |
penned U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
 |
 |
pens U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
 |
 |
penning U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
 |
 |
pen U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
 |
 |
clatter U |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
 |
 |
clatters U |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
 |
 |
clattered U |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
 |
 |
clattering U |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
 |
 |
paper white monitor U |
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه |
 |
 |
scans U |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
 |
 |
scan U |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
 |
 |
scanned U |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
 |
 |
raster U |
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند |
 |
 |
ksr U |
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است |
 |
 |
plasma display U |
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه |
 |
 |
consol U |
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار |
 |
 |
tabling U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
cons U |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
 |
 |
con U |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
 |
 |
tables U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
multiviewports U |
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد |
 |
 |
tabled U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
table U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
portraits U |
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است |
 |
 |
autos U |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
 |
 |
portrait U |
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است |
 |
 |
routing U |
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد |
 |
 |
conning U |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
 |
 |
lead in page U |
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند |
 |
 |
auto U |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
 |
 |
raster U |
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT |
 |
 |
conned U |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
 |
 |
glared U |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
 |
 |
flattest U |
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد |
 |
 |
glares U |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
 |
 |
data tablet U |
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی |
 |
 |
flat U |
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد |
 |
 |
glare U |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
 |
 |
notebook computer U |
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد |
 |
 |
backlight U |
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند |
 |
 |
refresh buffer U |
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند |
 |
 |
hyperlink U |
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد |
 |
 |
stationed U |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
 |
 |
stations U |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
 |
 |
station U |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
 |
 |
disc U |
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره |
 |
 |
devices U |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
 |
 |
device U |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
 |
 |
discs U |
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره |
 |
 |
buttoned U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
button U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
buttoning U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
cls U |
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ |
 |
 |
page U |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
 |
 |
pages U |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
 |
 |
paged U |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
 |
 |
implicit reference U |
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است |
 |
 |
field U |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
 |
 |
fields U |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
 |
 |
fielded U |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
 |
 |
ansi U |
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود |
 |
 |
standard U |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
 |
 |
standards U |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
 |
 |
pop up window U |
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند |
 |
 |
zap U |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
 |
 |
zapped U |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
 |
 |
zapping U |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
 |
 |
zaps U |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
 |
 |
VDUs U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
vdt U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
VDU U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
pincushion distortion U |
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند |
 |
 |
prints U |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
 |
 |
print U |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
 |
 |
printed U |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
 |
 |
LP U |
صفحه 33 دور صفحه دولانی |
 |
 |
enhanced U |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
 |
 |
enhances U |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
 |
 |
enhancing U |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
 |
 |
at U |
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد |
 |
 |
enhance U |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
 |
 |
membrane keyboard U |
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند |
 |
 |
block plot U |
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی |
 |
 |
arrow keys U |
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست |
 |
 |
least recently used algorithm U |
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود |
 |
 |
horizontal U |
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد |
 |
 |
analogue U |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
 |
 |
analogues U |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
 |
 |
full U |
صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد |
 |
 |
page U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
paged U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
fullest U |
صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد |
 |
 |
pages U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
terminal U |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
 |
 |
lapheld U |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
 |
 |
terminals U |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
 |
 |
laptop U |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
 |
 |
option U |
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC |
 |
 |
options U |
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC |
 |
 |
focussing U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focusses U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focussed U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focuses U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focused U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focus U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
page U |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
 |
 |
pages U |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
 |
 |
paged U |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
 |
 |
radar return U |
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار |
 |
 |
ansi U |
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند |
 |
 |
visual display terminal U |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
 |
 |
blips U |
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است |
 |
 |
blip U |
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است |
 |
 |
visual display unit U |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
 |
 |
transparently U |
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است |
 |
 |
transparent U |
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است |
 |
 |
radar discrimination U |
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار |
 |
 |
dvorak keyboard U |
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است |
 |
 |
raster U |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
 |
 |
uncross U |
نسبت |
 |
 |
cognation U |
نسبت |
 |
 |
ratios U |
نسبت |
 |
 |
In what proportion ? U |
به چه نسبت ؟ |
 |
 |
proportional U |
به نسبت |
 |
 |
In the ration lf one to ten . U |
به نسبت یک به ده |
 |
 |
rates U |
نسبت |
 |
 |
rate U |
نسبت |
 |
 |
with respect to U |
نسبت به |
 |
 |
than U |
نسبت به |
 |
 |
relational U |
نسبت |
 |
 |
relation U |
نسبت |
 |
 |
quotients U |
نسبت |
 |
 |
quotient U |
نسبت |
 |
 |
as compared to U |
نسبت به |
 |
 |
to U |
تا نسبت به |
 |
 |
apropos of U |
نسبت به |
 |
 |
in proprotion to U |
نسبت به |
 |
 |
formats U |
نسبت |
 |
 |
format U |
نسبت |
 |
 |
t ratio U |
نسبت تی |
 |
 |
bearing U |
نسبت |
 |
 |
towards U |
نسبت به |
 |
 |
ratio U |
نسبت |
 |
 |
proportion U |
نسبت |
 |
 |
respect U |
نسبت |
 |
 |
rapport U |
نسبت |
 |
 |
in connexion with U |
نسبت به |
 |
 |
in regard to U |
نسبت به |
 |
 |
in regard of U |
نسبت به |
 |
 |
in relation to U |
نسبت به |
 |
 |
in respect of U |
به نسبت |
 |
 |
in respect of U |
نسبت به |
 |
 |
in the ratio of U |
به نسبت |
 |
 |
respects U |
نسبت |
 |
 |
the rat of to U |
نسبت دو به سه |
 |
 |
kinship U |
نسبت |
 |
 |
proportions U |
نسبت |
 |
 |
calling dial U |
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن |
 |
 |
into U |
نسبت به مقارن |
 |
 |
settlement ratio U |
نسبت نشست |
 |
 |
abundance U |
نسبت فراوانی |
 |
 |
nines complement U |
متمم نسبت به 9 |
 |
 |
imputing U |
نسبت دادن |
 |
 |
lay to U |
نسبت دادن به |
 |
 |
sensitivity ratio U |
نسبت حساسیت |
 |
 |
porosity U |
نسبت روزنه ها |
 |
 |
ratio detector U |
اشکارساز نسبت |
 |
 |
recycling ratio U |
نسبت بازگردانی |
 |
 |
us U |
نسبت بما |
 |
 |
recycle ratio U |
نسبت بازگردانی |
 |
 |
transformer ratio U |
نسبت مبدل |
 |
 |
cash ratio U |
نسبت نقدینگی |
 |
 |
ratio of transformer U |
نسبت مبدل |
 |
 |
shunt ratio U |
نسبت شنت |
 |
 |
mole ratio U |
نسبت مولی |
 |
 |
selection ratio U |
نسبت گزینش |
 |
 |
visibility U |
نسبت دید |
 |
 |
self relative U |
نسبت بخود |
 |
 |
mobility ratio U |
نسبت تحرک |
 |
 |
liquidity ratio U |
نسبت نقدینگی |
 |
 |
reduction ratio U |
نسبت کاهش |
 |
 |
bypass ratio U |
نسبت کنارگذاری |
 |
 |
magnetogyric ratio U |
نسبت ژیرومغناطیس |
 |
 |
imputes U |
نسبت دادن |
 |
 |
affine U |
نسبت ازدواجی |
 |
 |
water cement ratio U |
نسبت اب و سیمان |
 |
 |
ascribing U |
نسبت دادن |
 |
 |
weight ratio U |
نسبت وزن |
 |
 |
price ratio U |
نسبت قیمت |
 |
 |
abundance ratio U |
نسبت فراوانی |
 |
 |
absorption ratio U |
نسبت جذب |
 |
 |
ascribes U |
نسبت دادن |
 |