English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transmission ratio U نسبت تبدیل جعبه دنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
transmission U جعبه دنده
gearboxes U جعبه دنده
gear case U جعبه دنده
transmission case U جعبه دنده
gearing U جعبه دنده
gear U جعبه دنده
transmissions U جعبه دنده
drive mechanism U جعبه دنده
gear box U جعبه دنده
gears U جعبه دنده
geared U جعبه دنده
gearbox U جعبه دنده
gearbox position U وضعیت جعبه دنده
gear box U جعبه دنده گیرباکس
steering gear U جعبه دنده فرمان
gear change box U جعبه تعویض دنده
gear case U پوسته جعبه دنده
transmission oil U روغن جعبه دنده
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
transmission grease U گریس جعبه دنده
quick change gearbox U جعبه دنده نورتون
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gearbox flange U لبه برامده جعبه دنده
transmission oil pump U پمپ روغن جعبه دنده
gear friction losses U تلفات اصطکاکی جعبه دنده
epicyclic transmission U جعبه دنده اپی سیکلیک
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
gearbox stud U محور کوچک داخل جعبه دنده
piv variable speed transmission U جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear transmission ratio U نسبت دنده گیربکس
gear ratio U نسبت چره دنده ها
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
transformation ratio U نسبت تبدیل
bulk petroleum conversion kit U جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
photoresist U روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
ungear U از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
pinions U دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning U دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion U دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
box pass U جعبه کالیبر جعبه پاس
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
rougher U دنده دنده کننده
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
sprocket U دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
drive U دنده
drives U دنده
dependum U ته دنده
rib U دنده
strictest U یک دنده
geared U دنده
hard-nosed U یک دنده
spare ribs U سر دنده
gear دنده
slat U دنده ها
slats U دنده ها
stricter U یک دنده
strict U یک دنده
geap U دنده
costa U دنده
gears U دنده
reverse gear U دنده معکوس
bendix U دنده بندیکس
cramwheel U دنده مخروطی
cramwheel U دنده کرامویل
reverse gears U دنده معکوس
cogwheel U چرخ دنده
spur gear U دنده ملخی
rib U گوشت دنده
laticostate U دنده پهن
sheaths U تیزی دنده
worm gear U دنده مارپیچی
low gear U دنده کندکن
bevel gear U دنده مورب
bevel gear U دنده کرامویل
worm gear U دنده مورب
planetary gear U دنده خورشیدی
pinwheel U چرخ دنده
sprocket U دنده زنجیر
bendix U دنده استارت
stave U دنده بشکه
dependum angle U زاویه ته دنده
steering gear U دنده سکان
chop U گوشت دنده
steering gear U دنده فرمان
sheath U تیزی دنده
shifting lever U دسته دنده
ratchet U دنده جغجغه ای
gear level U دسته دنده
frame U دنده عرضی
gear cutter U دنده تراش
geared U چرخ دنده
gear wheel U چرخ دنده
cogs U دنده چرخ
gears U چرخ دنده
cogged wheel U چرخ دنده
cog wheel U چرخ دنده
high speed U دنده سریع
longitudinal U دنده طولی
threads U دنده پیچ
thread U دنده پیچ
toothed wheel U چرخ دنده
top radius U گردی سر دنده
gearwheels U چرخ دنده ها
cogwheels U چرخ دنده ها
cog wheels U چرخ دنده ها
cogged wheels U چرخ دنده ها
gearwheel U چرخ دنده
cog [cogwheel] U چرخ دنده
spareribs U گوشت دنده
jackshaft U دنده عقب
ribbed U دنده دار
stick shift U دسته دنده
rib U دنده میله
pinioning U جرخ دنده
external thread U دنده خارجی
gear چرخ دنده
gear wheels U چرخ دنده ها
cog U دنده چرخ
cross-rib U دنده ی قوس
pinion U جرخ دنده
jackshaft U دنده دو در اتومبیل
wheelwork U چرخ دنده
pinions U جرخ دنده
grooved U دنده دار
french chop U گوشت دنده
gearshifts U دنده عوض کن
gearshifts U میله دنده
gearshift U دنده عوض کن
gearshift U میله دنده
timber U دنده عرضی
gear U پوشش دنده دار
tricostate U سه دندهای دارای سه دنده
precostal U واقع در پیش دنده ها
geared U پوشش دنده دار
riblet U انتهای دنده گوسفند
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
ratchet U ضامن چرخ دنده
rib U دنده دار کردن
rachet U ضامن چرخ دنده
gears U پوشش دنده دار
rib U هرچیز شبیه دنده
he broke his rib or something U دنده منده اش شکست
ratchets U ضامن چرخ دنده
spare ribs U گوشت دنده با استخوان
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
nut U چرخ دنده ساعت
step up gear U چرخ دنده افزاینده
pair of gears U زوج چرخ دنده
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ دنده واسطه
get up on the wrong side of the bed <idiom> U از دنده چپ بلند شدن
worm wheel U دنده کرمی شکل
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
worm wheel U چرخ دنده حلزونی
bevel gearing U گیربکس دنده مخروطی
starter gear ring U چرخ دنده استارتر
differential gear U دنده عقب اتومبیل
gear in U درگیری دو چرخ دنده
pinioning U دنده هرزه گرد
controlled stick steering U دسته دنده خودکار
contact backlash U دنده کور تماس
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
pinions U چرخ دنده جناحی
four gear drive U گیربکس چهار دنده
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com