Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tallish
U
نسبتا بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
filikli
U
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
Other Matches
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
sort of
U
نسبتا
rather
U
نسبتا
semiarid
U
نسبتا کم اب
wettish
U
نسبتا تر
comparatively
U
نسبتا
relatively
U
نسبتا"
goodish
U
نسبتا خوب
andante
U
نسبتا ملایم
hypothermal
U
نسبتا گرم
coolish
U
نسبتا خنک
thickly
U
نسبتا ضخیم
darkish
U
نسبتا تاریک
andante
U
نسبتا اهسته
widish
U
نسبتا وسیع
lightish
U
نسبتا روشن
largish
U
نسبتا بزرگ
smallish
U
نسبتا کوچک
lightish
U
نسبتا سبک
yellowy
U
نسبتا زرد
biggish
U
نسبتا بزرگ
oldish
U
نسبتا پیر
stiffish
U
نسبتا سخت
somedeal
U
اندکی نسبتا
subaquatic
U
نسبتا ابزی ا
slowish
U
نسبتا کند
youngish
U
نسبتا جوان
nowhere near
U
نسبتا دور
thickish
U
نسبتا ضخیم
thinnish
U
نسبتا لاغر
prettyish
U
نسبتا زیبا
poorish
U
نسبتا ضعیف
modest
U
معتدل نسبتا کم
poorish
U
نسبتا فقیر
considerably
U
نسبتا"زیاد
strongish
U
نسبتا قوی
heavy-set
U
چهارشانه و نسبتا چاق
sweetish
U
چیز نسبتا شیرین
enough
U
باندازهء کافی نسبتا
fair
U
نسبتا خوب متوسط
partly
U
نسبتا دریک جزء
fairs
U
نسبتا خوب متوسط
fairest
U
نسبتا خوب متوسط
flattish
U
نسبتا خنک یابیمزه
fairer
U
نسبتا خوب متوسط
good
U
معتبر موجه نسبتا" زیاد
deprossion
U
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
large-scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
clothesline
U
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
orthocephalic
U
دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
gallinipper
U
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
wind shadow
U
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
acerbic
<adj.>
U
انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
anthracite
U
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
ectoplasm
U
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
chrome dyes
U
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
p channel mos
U
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
jijim
[cicim]
U
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
rumbustious
U
بلند
tallest
U
قد بلند
megaphones
U
بلند گو
loudly
U
بلند
highfalutin
U
بلند
uplands
U
بلند
upland
U
بلند
forte
U
بلند
eminent
U
بلند
aloud
U
بلند
megaphone
U
بلند گو
fortes
U
بلند
pointer
U
خط کش بلند
eton collan
U
بلند
soaring
U
بلند
legged
U
پا بلند
lengthwise
U
بلند
longs
U
بلند
pointers
U
خط کش بلند
towering
U
بلند
amplifiers
U
بلند گو
amplifier
U
بلند گو
loud speaker
U
بلند گو
mouth filling
U
بلند
vociferous
U
بلند
high grown
U
بلند قد
tallest
U
بلند
taller
U
قد بلند
high
U
بلند
long-
U
بلند
highest
U
بلند
high (1 9 to 36)
U
بلند
highs
U
بلند
long
U
بلند
longest
U
بلند
longer
U
بلند
loudspeaker
U
بلند گو
longed
U
بلند
taller
U
بلند
tall
U
قد بلند
tall
U
بلند
skyscrapers
U
بلند
skyscraper
U
بلند
willowy
U
بلند
loftily
U
بلند
grandiose
U
بلند
talll
U
بلند
talll
U
قد بلند
bell-tower
U
برج بلند
choir-stall
U
صندلی بلند
crepido
U
پی پایه بلند
lofty
U
بلند بزرگ
banquette
U
زمین بلند
promontories
U
دماغه بلند
promontory
U
دماغه بلند
hoist
U
بلند کردن
hoisted
U
بلند کردن
hoists
U
بلند کردن
heist
U
بلند کردن
heists
U
بلند کردن
lofty
U
بلند پایه
liberal
U
نظر بلند
liberals
U
نظر بلند
alp
U
کوه بلند
alp
U
قله بلند
alto relievo
U
برجسته بلند
anchor at short stay
U
لنگر بلند
aloud
U
باصدای بلند
aquacade
U
فوارهء بلند
gauntlets
U
دستکش بلند
gauntlet
U
دستکش بلند
banquet
U
زمین بلند
magnanimity
U
بلند همتی
heave
U
بلند کردن
heaved
U
بلند کردن
rough
U
پست و بلند
roughest
U
پست و بلند
riser
U
بلند شونده
banquette
U
زمین بلند
ambitions
U
بلند پروازی
heighten
U
بلند کردن
levitates
U
بلند شدن
levitating
U
بلند شدن
surge
U
موج بلند
surged
U
موج بلند
surges
U
موج بلند
sonorous
U
قلنبه بلند
upland
U
زمین بلند
levitated
U
بلند شدن
levitate
U
بلند شدن
heightened
U
بلند کردن
heightening
U
بلند کردن
heightens
U
بلند کردن
elevate
U
بلند کردن
elevates
U
بلند کردن
elevating
U
بلند کردن
uplands
U
زمین بلند
tore
U
علف بلند
long run
U
بلند مدت
toss
U
ضربه بلند
tossed
U
ضربه بلند
tosses
U
ضربه بلند
tossing
U
ضربه بلند
ambition
U
بلند همتی
ambition
U
بلند پروازی
elevated
U
بلند مرتبه
aspirational
[British E]
<adj.>
U
بلند پرواز
aspirational
[British E]
<adj.>
U
بلند همت
forte
U
موسیقی بلند
fortes
U
موسیقی بلند
long term
<adj.>
U
بلند مدت
long run
[American E]
<adj.>
U
بلند مدت
ambitions
U
بلند همتی
keep down
U
بلند نشوید
long thrust
U
سخمه بلند
walk off with
U
بلند کردن
vociferant
U
با صدای بلند
lop sided
U
کوتاه و بلند
uprear
U
بلند شدن
louden
U
بلند شدن
loudish
U
کمی بلند
loudish
U
اندکی بلند
long term
U
بلند مدت
long splice
U
پیوند بلند
long robe
U
ردای بلند
large hearted
U
نظر بلند
high-rise
U
ساختمان بلند
big-hearted
U
نظر بلند
lifter
U
بلند کننده
belly laughs
U
خندهی بلند
belly laugh
U
خندهی بلند
long burst
U
رگبار بلند
long haul
U
خط سیر بلند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com