Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
periapsis
U
نزدیکترین نقطه مدار به جسم اولیه یا مادر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perihelion
U
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
perilune
U
نزدیکترین نقطه مدار به کره ماه
perigee
U
نزدیکترین نقطه مدار به کره زمین
closest point of approach
U
نزدیکترین نقطه گذر
pericynthian
U
نزدیکترین نقطه مسیرفضاپیما نسبت به کره ماه
primery citcuit
U
مدار اولیه
input circuit
U
مدار اولیه
initial point
U
نقطه اولیه
perigee
U
نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
silver cord
U
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Where is the nearest bank?
U
نزدیکترین بانک کجاست؟
Where is the nearest pharmacy?
U
نزدیکترین داروخانه کجاست؟
Where is the nearest exchange office?
U
نزدیکترین صرافی کجاست؟
Where is the nearest garage
U
نزدیکترین تعمیرگاه کجاست؟
Where is the nearest underground station?
U
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
Where is the neareset petrol station?
U
نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foremother
U
مادر مادر بزرگ
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
mums
U
مادر
parenticide
U
مادر کش
mammas
U
مادر
motherless
U
بی مادر
matriarchs
U
مادر
matriarch
U
مادر
mother-in-law
U
مادر زن
moms
U
مادر
mom
U
مادر
mothering
U
مادر
mothered
U
مادر
mother
U
مادر
mama
U
مادر
mum
U
مادر
mothers
U
مادر
mothers-in-law
U
مادر زن
stepmother
U
مادر
mamas
U
مادر
mother liquor
U
مادر اب
mamma
U
مادر
mother liquid
U
مادر اب
mother in law
U
مادر زن
mater
U
مادر
matricidal
U
مادر کش
mother in low
U
مادر زن
stepmothers
U
مادر
matricide
U
مادر کش
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
congenitally
U
ازشکم مادر
collecting tank
U
مخزن مادر
control map
U
نقشه مادر
dame fortune
U
مادر روزگار
granny
U
مادر بزرگ
chart base
U
چارت مادر
Mother's Day
U
روز مادر
by birth
U
ازشکم مادر
grannies
U
مادر بزرگ
matricide
U
مادر کشی
uniparental
U
از یک پدر و مادر
bed rock
U
سنگ مادر
virgin mary
U
مادر عسیی
base map
U
نقشه مادر
matronymic
U
مادر نامی
moon calf
U
خل مادر زاد
home port
U
پایگاه مادر
head well
U
مادر چاه
grand uncle
U
عموی مادر
grand uncle
U
دایی مادر
grandmas
U
مادر بزرگ
grandma
U
مادر بزرگ
tender
U
کشتی مادر
tendered
U
کشتی مادر
tenderest
U
کشتی مادر
tendering
U
کشتی مادر
grand mother
U
مادر بزرگ
grandame
U
مادر بزرگ
parent
U
پدر یا مادر
foster mother
U
مادر رضاعی
grannie
U
مادر بزرگ
mother figures
U
مادر- نماد
mother figure
U
مادر- نماد
thetis
U
مادر اشیل
congenital
U
مادر زادی
parent chain
U
زنجیر مادر
parant body
U
جسم مادر
main line
U
نهر مادر
sultaness
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
sultana
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
main lines
U
نهر مادر
godmother
U
مادر تعمیدی
godmothers
U
مادر تعمیدی
original map
U
نقشه مادر
motherlike
U
مادر وار
parent company
U
شرکت مادر
paternal grandmother
U
مادر بزرگ
motherlands
U
مادر میهن
motherland
U
مادر میهن
stepfather
U
شوهر مادر
stepfathers
U
شوهر مادر
trunks
U
مادر سیم
trunk
U
مادر سیم
sultanas
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
grandmothers
U
مادر بزرگ
grandmother
U
مادر بزرگ
metropolitan
U
مادر شهری
mother surrogate
U
جانشین مادر
mothers-in-law
U
مادر شوهر
parricide
U
مادر کشی
orphan
U
بی پدر و مادر
parricides
U
مادر کشی
orphans
U
بی پدر و مادر
mother
U
مادر ننه
metropolises
U
مادر شهر
metropolis
U
مادر شهر
mother in low
U
مادر شوهر
mother liquer
U
باز مادر
parent ship
U
کشتی مادر
mother substitute
U
جانشین مادر
mothers
U
مادر ننه
mothering
U
مادر ننه
mother-in-law
U
مادر شوهر
mothered
U
مادر ننه
orphaned
U
بی پدر و مادر
matriarchies
U
مادر سالاری شه مادری
alcmene
U
نام مادر هرکول
sponsoring
U
پدر یا مادر تعمیدی
sponsors
U
پدر یا مادر تعمیدی
mother in law
U
مادر شوهر نامادری
godparent
U
پدر یا مادر تعمیدی
matriarchy
U
مادر سالاری شه مادری
matricide
U
قاتل مادر مادرکش
grans
U
مخفف مادر بزرگ
gran
U
مخفف مادر بزرگ
half-caste
U
فرنگی پدروهندی مادر
sponor
U
پد ریا مادر تعمیدی
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
jujitsu
U
مادر ورزشهای رزمی
sponsor
U
پدر یا مادر تعمیدی
birthmark
U
خال مادر زادی
birthmarks
U
خال مادر زادی
virgin birth
U
از مادر باکره بدنیاامدن
godparents
U
پدر یا مادر تعمیدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com