Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mense
U
نزاکت داشتن مزین ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bedight
U
مزین ساختن
primp
U
مزین ساختن
ouch
U
مزین ساختن
emboss
U
مزین کردن پرجلوه ساختن
impelled
U
بر ان داشتن مجبور ساختن
impel
U
بر ان داشتن مجبور ساختن
impelling
U
بر ان داشتن مجبور ساختن
impels
U
بر ان داشتن مجبور ساختن
enshrine
U
ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
tactlessly
U
بی نزاکت
tactless
U
بی نزاکت
indecorous
U
بی نزاکت
graceless
U
بی نزاکت
gentilesse
U
نزاکت
politest
U
با نزاکت
politer
U
با نزاکت
discourteous
U
بی نزاکت
courteousness
U
نزاکت
comity
U
نزاکت
propriety
U
نزاکت
courtesy
U
نزاکت
boorish
U
بی نزاکت
indelicate
U
بی نزاکت
polite
U
با نزاکت
suavity
U
نزاکت
etiquette
U
نزاکت
tact
U
نزاکت
unceremonious
U
بی نزاکت
unceremoniously
U
بی نزاکت
politesse
U
نزاکت
courtesies
U
نزاکت
civility
U
نزاکت
adorned
U
مزین
ornamented
U
مزین
figurate
U
مزین
clad
U
مزین
ungracious
U
خارج از نزاکت
attention
U
ادب و نزاکت
attentions
U
ادب و نزاکت
discourtesy
U
عدم نزاکت
mense
U
نزاکت افتخار
dresses
U
مزین کردن
dress
U
مزین کردن
peacocks
U
مزین به پرطاووس
illustrating
U
مزین شدن
illustrates
U
مزین شدن
illustrate
U
مزین شدن
star spangled
U
مزین به ستاره
ornate
U
مزین مصنوع
grnish
U
مزین کردن
peacock
U
مزین به پرطاووس
lilied
U
مزین به سوسن
indelicate language
U
سخن خارج از نزاکت
improper
U
بیجا خارج از نزاکت
international comity
U
نزاکت بین المللی
international etiquette
U
نزاکت بین المللی
draping
U
باپارچه مزین کردن
impearl
U
بامروارید مزین کردن
carbuncled
U
مزین به یاقوت قرمز
draped
U
باپارچه مزین کردن
cartouche
U
لوح نوشته مزین
tapestried
U
مزین به پارچه مبلی
drape
U
باپارچه مزین کردن
drapes
U
باپارچه مزین کردن
facetiae
U
مطایبات شوخیهای خارج از نزاکت
indelicately
U
بدون رعایت نزاکت یا فرافت
bluntness
U
عدم رعایت نزاکت یاتعارف
riskiness
U
بیم زیان عدم نزاکت
without regard for decency
U
بدون رعایت نزاکت یاادب
spangles
U
درخشش باپولک مزین کردن
spangle
U
درخشش باپولک مزین کردن
column caelata
U
[ستون با تیرهای مزین شده]
courtliness
U
نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
cushion
U
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioning
U
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushions
U
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
gin-palace
U
[خانه عمومی مزین شده در انگلستان]
bridal door
U
[مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
cushioned
U
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
to dress a salad with mayonnaise
U
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
gopura
U
[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
propriety
U
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
bon ton
U
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
besets
U
مزین کردن حمله کردن بر
beset
U
مزین کردن حمله کردن بر
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
brooches
U
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch
U
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
mint
U
ساختن
construct
U
ساختن
constructed
U
ساختن
to go in with
U
ساختن با
fabricate
U
ساختن
fabricates
U
ساختن
fabricated
U
ساختن
miscreate
U
بد ساختن
pellet
U
حب ساختن
fabrication
U
ساختن
minting
U
ساختن
minted
U
ساختن
to get along
U
ساختن
constructs
U
ساختن
constructing
U
ساختن
set up
U
ساختن
manufacture
U
ساختن
mints
U
ساختن
manufactures
U
ساختن
idolizes
U
بت ساختن
manufactured
U
ساختن
make
U
ساختن
create
U
ساختن
upgrading
U
ساختن
composes
U
ساختن
compose
U
ساختن
pill
U
حب ساختن
pills
U
حب ساختن
bulid
U
ساختن
carbonize
U
کک ساختن
creates
U
ساختن
upgrades
U
ساختن
upgraded
U
ساختن
build
U
ساختن
buildings
U
ساختن
builds
U
ساختن
fashion
U
مد ساختن
fashioned
U
مد ساختن
fashioning
U
مد ساختن
fashions
U
مد ساختن
makes
U
ساختن
upgrade
U
ساختن
creating
U
ساختن
unifies
U
تک ساختن
produces
U
ساختن
idolised
U
بت ساختن
idolises
U
بت ساختن
idolising
U
بت ساختن
idolize
U
بت ساختن
idolized
U
بت ساختن
idolizing
U
بت ساختن
indite
U
ساختن
produced
U
ساختن
confect
U
ساختن
unify
U
تک ساختن
unifying
U
تک ساختن
dree
U
ساختن با
put-up
U
ساختن
put up
U
ساختن
invents
U
ساختن
inventing
U
ساختن
invented
U
ساختن
invent
U
ساختن
produce
U
ساختن
fabricating
U
ساختن
to make a shift
U
ساختن
generates
U
ساختن
generating
U
ساختن
bridge
U
پل ساختن
bridges
U
پل ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com