Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
groundage
U
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
inland duty
U
حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
pillotage
U
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
salvage money
U
جایزه نجات کشتی یا محموله
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
toll thorough
U
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvages
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaging
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
zero hour
<idiom>
U
لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
it follows necessarily that
U
ناچار این نتیجه گرفته میشود
arrowroot
U
نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
prussic acid
U
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
cudbear
U
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
intake
U
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intakes
U
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
feather bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
colas
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
cola
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
orifice meter
U
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
bushes
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
phlorizin
U
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent
U
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
galbanum
U
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
lifebuoys
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
certificate of damage
U
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
container
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
containers
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
salvages
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaging
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaged
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvage
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
national ensign
U
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
chine
U
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
sea tail
U
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rem
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
privateer
U
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
salvaged
U
بازیافتی
salvages
U
بازیافتی
salvage
U
بازیافتی
salvaging
U
بازیافتی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
salvage material
U
اقلام بازیافتی
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
recovery procedures
U
روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
nonrecoverable item
U
اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
bow wave
U
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
recovery party
U
گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
incorporating
U
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate
U
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates
U
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
reconstitution site
U
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
judge advocate general
U
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
class b allotment
U
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
in this vein
<adv.>
U
از آن بابت
for this reason
<adv.>
U
از آن بابت
for that reason
<adv.>
U
از آن بابت
in this wise
<adv.>
U
از آن بابت
as a consequence
<adv.>
U
از آن بابت
in consequence
<adv.>
U
از آن بابت
in this manner
<adv.>
U
از آن بابت
by implication
<adv.>
U
از آن بابت
hence
<adv.>
U
از آن بابت
thus
[therefore]
<adv.>
U
از آن بابت
in this way
<adv.>
U
از آن بابت
therefore
<adv.>
U
از آن بابت
whereby
<adv.>
U
از آن بابت
therein
U
از ان بابت
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
subsequently
<adv.>
U
از آن بابت
thereat
U
از ان بابت
concern
U
بابت
items
U
بابت
thereupon
<adv.>
U
از آن بابت
thereat
<adv.>
U
از آن بابت
consequently
<adv.>
U
از آن بابت
item
U
بابت
particular redemption
U
بابت
particulars
U
بابت
in so far
<adv.>
U
از آن بابت
behalf
U
بابت
whereat
U
که از ان بابت
in this sense
<adv.>
U
از آن بابت
insofar
<adv.>
U
از آن بابت
as a result
<adv.>
U
از آن بابت
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
از آن بابت
in this respect
<adv.>
U
از آن بابت
by impl
<adv.>
U
از آن بابت
concerns
U
بابت
regarded
U
بابت باره
regards
U
بابت باره
regard
U
بابت باره
paticular
U
خصوصی بابت
on this score
U
از این بابت
on my own account
U
بابت خودم
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
therewith
U
از ان بابت علاوه بر این
gigabyte
U
یک هزار میلیون بابت
In this matter
U
در این بابت
[قضیه]
for ones own hand
U
بابت خود شخص
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
on the score of neglect
U
بعنوان غفلت ازاین بابت
I feel relieved because of that issue!
U
خیال من را از این بابت راحت کردی!
is he a the wiser for it
U
ایا ازاین بابت عاقل تراست
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com