Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
derive
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
deriving
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
differentiating
U
مشتق گرفتن
differentiates
U
مشتق گرفتن
differentiate
U
مشتق گرفتن
to pull a result
U
نتیجه گرفتن
deduce
U
نتیجه گرفتن
deduced
U
نتیجه گرفتن
deduces
U
نتیجه گرفتن
deducing
U
نتیجه گرفتن
to drawa conclusion
U
نتیجه گرفتن
backfiring
U
نتیجه معکوس گرفتن
backfired
U
نتیجه معکوس گرفتن
draw a blank
<idiom>
U
نتیجه عکس گرفتن
backfire
U
نتیجه معکوس گرفتن
to put two and two together
<idiom>
U
نتیجه گرفتن
[اصطلاح]
backfires
U
نتیجه معکوس گرفتن
obvert
U
نتیجه معکوس گرفتن از
gathered
U
نتیجه گرفتن استباط کردن
concludes
U
نتیجه گرفتن استنتاج کردن
gather
U
نتیجه گرفتن استباط کردن
conclude
U
نتیجه گرفتن استنتاج کردن
paralpgize
U
نتیجه غلط ازمقدمه گرفتن
moralised
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizing
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralises
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizes
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralized
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralize
U
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
It wI'll eventually pay off.
U
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion
<idiom>
U
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
foregone conclusion
U
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
derivatives
U
مشتق
paronymous
U
مشتق
paronym
U
مشتق
derivative
U
مشتق
formant
U
مشتق
parasyntetic
U
مشتق
anti derivative
U
ضد مشتق
offshoot
U
مشتق
offshoots
U
مشتق
derived field
U
فیلد مشتق
derive
U
مشتق شده از
derives
U
مشتق شده از
silicic
U
مشتق از سیلیس
parasyntetic
U
مشتق و مرکب
parial derivative
U
مشتق جزئی
spiritous
U
مشتق ازالکل
derivations
U
مشتق گیری
deriving
U
مشتق شده از
deriving
U
مشتق کردن
second derivative
U
مشتق دوم
derives
U
مشتق کردن
derivation
U
مشتق گیری
differential equations
U
معادلات مشتق
denominators
U
مشتق کننده
denominator
U
مشتق کننده
diphyletic
U
مشتق از دو نیا
formative
U
کلمه مشتق
calcic
U
مشتق ازاهک
autologous
U
مشتق از خود
branch
U
مشتق شدن
to d. itself
U
مشتق شدن
differentiation
U
مشتق گیری
derive
U
مشتق کردن
branches
U
مشتق شدن
differentiator
U
مشتق گیر
analysis
U
مشتق وتابع اولیه
patronymic
U
مشتق از نام پدر
deverbative
U
مشتق شده از فعل
adscititious
U
مشتق از عامل خارجی
second derivative
U
مشتق مرتبه دوم
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
Y prime
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y'
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
romanesque
U
مشتق از زبان لاتین
partial derivative
U
مشتق جزیی
[ریاضی]
partial derivative
U
مشتق پاره ای
[ریاضی]
differentiable function
U
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
matronymic
U
اسم مشتق ازطرف مادر
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
differential equation
U
معادله متغیر مشتق چیزی
kiosks
U
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
tartarous
U
دردی شکل مشتق از درده شراب
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
potash
U
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
kiosk
U
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
chains
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
phonrtic drill
U
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
chain
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
denominative
U
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
acaro
U
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acro
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
aceto
U
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
epithelioma
U
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra
U
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
check
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
U
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
pl/m
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues
U
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
differentiator
U
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
U
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation
U
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
hash
U
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
conclusion
U
نتیجه
outcome
U
نتیجه
whereupon
U
که در نتیجه ان
outgrowth
U
نتیجه
inference
U
نتیجه
inferences
U
نتیجه
consequence
U
نتیجه
consequences
U
نتیجه
effecting
U
نتیجه
educt
U
نتیجه
effectless
U
بی نتیجه
conclusions
U
نتیجه
outcomes
U
نتیجه
effected
U
نتیجه
eduction
U
نتیجه
affect
U
نتیجه
abortive
U
بی نتیجه
ineffective
U
بی نتیجه
run into
<idiom>
U
نتیجه
thanks
U
در نتیجه
affects
U
نتیجه
decisions
U
نتیجه
decision
U
نتیجه
inconclusive
U
بی نتیجه
to no purpose
U
بی نتیجه
product
U
نتیجه
sequitur
U
نتیجه
sequent
U
نتیجه
products
U
نتیجه
sequela
U
نتیجه
resultful
U
پر نتیجه
frustrated
U
بی نتیجه
ineffectual
U
بی نتیجه
in the sequel
U
در نتیجه
upshot
U
نتیجه
outgrwth
U
نتیجه
result
U
نتیجه
growth
U
نتیجه
harvests
U
نتیجه
harvested
U
نتیجه
harvest
U
نتیجه
resulted
U
نتیجه
rest
U
نتیجه
rests
U
نتیجه
resulting
U
نتیجه
thanks to.....
U
در نتیجه
afterclap
U
نتیجه
payoffs
U
نتیجه
of no issue
U
بی نتیجه
indeterminate
U
بی نتیجه
inconsecutive
U
بی نتیجه
inconseqential
U
بی نتیجه
growths
U
نتیجه
ineffetual
U
بی نتیجه
effect
U
نتیجه
consequent
U
نتیجه
payoff
U
نتیجه
inconsequent
U
بی نتیجه
issueless
U
بی نتیجه
modula
U
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
hatched
U
نتیجه خط انداختن
issue
[outcome]
U
نتیجه
[بحثی ]
side effect
U
نتیجه جانبی
It is absolutely useless . It is a waste of time .
U
بی نتیجه است
side-effects
U
نتیجه جانبی
hatches
U
نتیجه خط انداختن
blind search
U
جیستجوی بی نتیجه
side-effect
U
نتیجه جانبی
search result
U
نتیجه جستجو
hatch
U
نتیجه خط انداختن
by product
U
نتیجه فرعی
consequent
U
نتیجه بخش
sequel
U
نتیجه پایان
sequels
U
نتیجه پایان
cheating does not prosper
U
تقلب نتیجه
printouts
U
نتیجه چاپی
corollary
U
نتیجه فرعی
conclusion
U
انجام نتیجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com