English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mechanicals U نتیجه نهایی تجسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
net result U نتیجه نهایی
final result U نتیجه نهایی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
pay off U جزای کیفر نتیجه نهایی
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
representational U تجسمی
ideogrammic U نمایشی تجسمی
ideogramic U نمایشی تجسمی
non figurative U غیر تجسمی
perspective formula U فرمول تجسمی
arts and crafts U هنرهای تجسمی و دستی
implosion U غرقه سازی تجسمی
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
telic U نهایی دارای هدف نهایی
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
finals U نهایی
final U نهایی
peremptory U نهایی
ultimata U نهایی
ultimate U نهایی
ultimatum U نهایی
definitive U نهایی
privy U نهایی
terminal U نهایی
terminals U نهایی
definite <adj.> U نهایی
ultimatums U نهایی
closing U نهایی
conclusive U نهایی
high limit U حد نهایی
grail U هدف نهایی
final judgement U حکم نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
finals U مسابقه نهایی
ultimate load U بار نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
try-outs U تمرین نهایی
try-out U تمرین نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
final destination U مقصد نهایی
semi-final U نیمه نهایی
final diameter U قطر نهایی
final drive U گرداننده نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
final payment U پرداخت نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
final term U جمله نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
final velocity U سرعت نهایی
final value U ارزش نهایی
final report U گزارش نهایی
final position U وضعیت نهایی
final U مسابقه نهایی
final act U سند نهایی
top speed U سرعت نهایی
limiting value U ارزش نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
home stretch U مرحله نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
end product U محصول نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
final assembly U نصب نهایی
ultimata U هدف نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
end strength U استعداد نهایی
end user U کاربر نهایی
semifinal U نیمه نهایی
second check U بررسی نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
extreme range U برد نهایی
ultimatum U هدف نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
draft U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
semi finals U نیمه نهایی
final cut U برش نهایی
ultimatums U هدف نهایی
differential cost U هزینه نهایی
differential cost U ارزش نهایی
end product U فراورده نهایی
final temperature U درجه حرارت نهایی
decreasing marginal cost U هزینه نهایی نزولی
finalizes U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
final decision U رای قطعی و نهایی
front end U نرم افزار نهایی
finalizing U بمرحله نهایی رساندن
final heading U مسیر پرواز نهایی
ultimate tensile stress U تنش کشش نهایی
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
draft report U گزارش نیمه نهایی
backdoor U وسیله نهایی یا زیرجلی
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finalises U بمرحله نهایی رساندن
final measurement U اندازه گیری نهایی
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
endings U بخش نهایی چیزی
final invoice U صورت حساب نهایی
face formwork U قالب بندی نهایی
ending U بخش نهایی چیزی
final approach U مسیر نهایی فرود
end user U استفاده کننده نهایی
finalised U بمرحله نهایی رساندن
finalising U بمرحله نهایی رساندن
finishing strokes U دست کاری نهایی
no wind position U محل نهایی هواپیما
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
tail end U قسمت نهایی انتها
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
terminal ballistics U بالیستیک نهایی گلوله
margin land U حد نهایی بازده زمین
finale U اهنگ نهایی اخر
margine efficiency of capital U بازده نهایی سرمایه
marginal costing U هزینه یابی نهایی
finales U اهنگ نهایی اخر
ultimacy U حالت نهایی غائیت
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
diminishing marginal product U منحنی نزولی محصول نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
scope U نقطه توجه طرح نهایی
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
imprisonment U محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
armageddon U مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ultimate tensile strength U حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
thanks U در نتیجه
ineffectual U بی نتیجه
resulted U نتیجه
afterclap U نتیجه
outcome U نتیجه
abortive U بی نتیجه
run into <idiom> U نتیجه
frustrated U بی نتیجه
affects U نتیجه
products U نتیجه
product U نتیجه
whereupon U که در نتیجه ان
result U نتیجه
outcomes U نتیجه
outgrowth U نتیجه
affect U نتیجه
resulting U نتیجه
inconseqential U بی نتیجه
inconsecutive U بی نتیجه
in the sequel U در نتیجه
to no purpose U بی نتیجه
effect U نتیجه
effected U نتیجه
effecting U نتیجه
of no issue U بی نتیجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com