Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
voluntary movement
U
حرکت ارادی
initial acceleration
U
شتاب اولیه
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
knee-jerk
U
حرکت غیر ارادی زانو
automatization
U
حرکت غیر ارادی حالت خودکار
velocity
U
سرعت سیر شتاب
velocities
U
سرعت سیر شتاب
ido not feel my legs
U
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
speeds
U
شتاب حرکت
speed
U
شتاب حرکت
speeding
U
شتاب حرکت
initial velocity
U
سرعت اولیه
velocities
U
سرعت اولیه
velocity
U
سرعت اولیه
basic speed
U
سرعت اولیه
initial speed
U
سرعت اولیه
input speed
U
سرعت اولیه
impulse charge
U
نیروی محرکه اولیه
high velocity
U
سرعت اولیه زیاد
deterministic
U
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
vertical takeoff
U
سرعت صعود اولیه هواپیما
veronica
U
ایستادن و ردکردن گاو از کناربا حرکت شنل
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
frictional unemployment
U
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
back wash
U
حرکت اب در نتیجه پارو زدن
backwash
U
حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
linear momentum
U
نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
pace
U
سرعت حرکت
alacrity
[speed]
U
سرعت حرکت
celerity
U
سرعت حرکت
swiftness
U
سرعت حرکت
rates
U
سرعت حرکت
rate
U
سرعت حرکت
rapidity
U
سرعت حرکت
quickness
U
سرعت حرکت
rapidness
U
سرعت حرکت
promptness
U
سرعت حرکت
promptitude
U
سرعت حرکت
nippiness
U
سرعت حرکت
speediness
U
سرعت حرکت
speed of action
U
سرعت حرکت
fleetness
U
سرعت حرکت
paces
U
سرعت حرکت
speed
U
سرعت حرکت
speeds
U
سرعت حرکت
paced
U
سرعت حرکت
velocity
U
سرعت حرکت
speeding
U
سرعت حرکت
easiness
[quickness]
U
سرعت حرکت
momentum
U
نیروی حرکت انی
drag force
U
نیروی مقاوم حرکت
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
locomotive
U
حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotives
U
حرکت دهنده نیروی محرکه
average speed
U
سرعت متوسط حرکت
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
wind velocity
U
سرعت حرکت باد
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
mush
U
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
in irons
U
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
cruising speed
U
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
sound velocity
U
سرعت حرکت صوت در اب دریا
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
fleet
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleets
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
electrophoresis
U
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
zero length launching
U
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
rate joystick
U
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
fleeting target
U
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
atmospheric braking
U
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
observantly
U
باتوجه
as for
U
باتوجه به
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
In the light of present circumstances.
U
باتوجه به اوضاع کنونی
jitter
U
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
All thing considered.
U
باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
It wI'll eventually pay off.
U
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
to be a foregone conclusion
<idiom>
U
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
arbitrary
U
ارادی
autonomic
U
ارادی
intentional
U
ارادی
volitional
U
ارادی
wilfull
U
ارادی
voluntary
U
ارادی
volentary
U
ارادی
volitionary
U
ارادی
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
voluntarily
U
بطور ارادی
voluntary assignment
U
انتقال ارادی
unintentional
U
غیر ارادی
automatic
U
غیر ارادی
involuntary
U
غیر ارادی
automatics
U
غیر ارادی
voluntary unemployment
U
بیکاری ارادی
voluntarism
U
فرضیه ارادی
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
foregone conclusion
U
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
reflex action
U
عمل غیر ارادی
volitive
U
حالت افعال ارادی
involuntary unemployment
U
بیکاری غیر ارادی
instinctive
U
خودبخود غیر ارادی
autonomous
U
خودکاربطور غیر ارادی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
autonomic
<adj.>
U
خودکار
[ارادی]
[خود مختار]
involuntarily
U
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
blepherospasm
U
انقباض غیر ارادی پلک
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
cringe
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed
U
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
braininess
U
فکری
irreflection
U
بی فکری
incogitancy
U
بی فکری
cerebral
U
فکری
intellectual
U
فکری
incogitance
U
بی فکری
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com