Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incompatible
U
نا سازگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
favourable
U
سازگار
salubrious
U
سازگار
harmonic
U
سازگار
programming
U
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
maladjusted
U
کژ سازگار
compatible
<adj.>
U
سازگار
malleable
U
سازگار
boot
U
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
adjusting
U
وفق دادن سازگار کردن
adjusts
U
وفق دادن سازگار کردن
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
harmonious
U
موزون سازگار موافق
agreeable
U
سازگار
shutdown
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
consistent
U
سازگار
generic
U
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
adaptive radiation
U
پرتوش سازگار
adaptive system
U
سیستم سازگار
archimedes
U
کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
Atari ST
U
و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
ATD
U
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
blue chip personal computer
U
IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
compatible software
U
نرم افزار سازگار
congruous
U
سازگار
conventional memory
U
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM
U
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
downward compatible
U
کامپیوتر سازگار با کامپیوترنسل قبل همساز رو به پایین
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
hartree methode
U
روش میدان خود سازگار
hayes compatible modem
U
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
Hayes Corporation
U
مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
IBM
U
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
ibm pc compatible computer
U
کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
in tune
U
سازگار
Industry Standard Architecture
U
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
Intel
U
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
ISA
U
- بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود
leading edge model
U
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
matchable
U
سازگار
overscan
U
از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
pc 00
U
IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
pc write
U
IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
proprietary file format
U
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
salubriously
U
بطور سازگار یا گوارا
self consistent
U
خود سازگار
self consistent field
U
میدان خود سازگار
self consistent field methode
U
روش میدان خود سازگار
software compatible
U
نرم افزار سازگار
Sound Blaster
U
نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
syntonic
U
سازگار بامحیط
tandy model 000hl
U
IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
towardly
U
سازگار
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
vectra pc tm
U
IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
well adjusted
U
سازگار
well assorted
U
جور دارای کالا یا اجناس جور موافق سازگار
wine does not a with me
U
شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
add up
<idiom>
سازگار و قابل قبول به نظر رسیدن
to adjust
U
وفق دادن
[سازگار کردن]
[مطابق کردن ]
adjust
U
سازگار کردن
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی سازگار بودن
[اشیا]
simpatico
<adj.>
U
سازگار
compossible
<adj.>
U
سازگار
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com