English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wind instrument U الات موسیقی بادی
percussion instrument U الات موسیقی ضربی
wind instruments U الات موسیقی بادی
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
reed stop U کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
reed pipe U لوله یا نای الات موسیقی بادی
trio U قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trios U قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
quartet U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartets U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork U شیشه الات بلور الات
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
wind rose U نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
rule of reason U تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
to perform a piece of music U قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
several U بعضی
some U بعضی
cretain U بعضی
divers U بعضی
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
occasionally <adv.> U بعضی ازاوقات
alleged U بنابگفتهء بعضی
sometimes U بعضی اوقات
once in a while <adv.> U بعضی ازاوقات
sometimes U بعضی مواقع
frequently [quite often] <adv.> U بعضی ازاوقات
allegedly U بنابگفتهء بعضی
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
bell-conopy U [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
cutin U پوشش خارجی بعضی گیاهان
spitton U فرف مخصوص تف کردن
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
nurse a grudge <idiom> U احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
proconsul U افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
megaspore U هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
drying furnace U کوره مخصوص خشک کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
drying chamber U اطاق مخصوص خشک کردن
tinware U حلبی الات
cast iron ware U الات چدنی
obturator U الات جازم
glass U شیشه الات
hard ware U فلز الات
geared U الات جامه
optical U الات بصری
gears U الات جامه
gear U الات جامه
passementerie U زینت الات
silverware U نقره الات
hardware U اهن الات
ironware U فلز الات
ironware U اهن الات
iron mongery U اهن الات
instrument U الات دقیق
breech block carrier U الات متحرک
glassware U شیشه الات
glassware U بلور الات
brass ware U برنج الات
genital organs U الات تناسلی
surgical instruments U الات جراحی
irowork U اهن الات
instruments U الات دقیق
enginery U ماشین الات
machinery U ماشین الات
machinary U ماشین الات
precision tools U الات دقیق
agricultural implements U الات کشاورزی
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
vanish U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanished U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
stenosis U تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
draft mode U چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
hyposensitize U کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
vanishing U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
zonate U واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
rougher U دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
file brush U برس مخصوص پاک کردن سوهان
antimateriel agent U عامل مخصوص فاسد کردن اماد
heavy goods U ماشین الات سنگین
cutler U فروشنده الات برنده
lighting equipments U الات و ادوات روشنایی
hardwareman U اهن الات فروش
surveying instrument U الات نقشه برداری
machinery designer U طراح ماشین الات
mechanics U علم ماشین الات
light machinery U ماشین الات سبک
heavy machinery U ماشین الات سنگین
woodwork U چوب الات نجاری
scrapped U ماشین الات اوراق
scrap U ماشین الات اوراق
scrapping U ماشین الات اوراق
instrument U الات اندازه گیری
iron monger U اهن الات فروش
hardware U اهن الات ابزارالات
plant U ماشین الات کارخانه
scraps U ماشین الات اوراق
building machinery U ماشین الات ساختمانی
obturator spindle U دوکی الات جازم
calibration U تنظیم الات دقیق
optical instruments U الات وابسته به بینایی
ironmongers U فروشنده اهن الات
carpenter's machines U ماشین الات درودگری
ironmonger U فروشنده اهن الات
mechanician U مکانیک ماشین الات
trinketry U جواهر الات بدلی
trinkums U زیور الات بدلی
plants U ماشین الات کارخانه
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
... however sometimes it just can't be helped. U ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
hackamore U مهاریاپوزه بند مخصوص رام کردن اسب
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
space heater U بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
war implements U ساز و برگ یا الات جنگ
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
obturator U الات مانع خروج گاز
operator of light machinery U اپراتور ماشین الات سبک
operator of heavy machinery U اپراتور ماشین الات سنگین
filters U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
filter U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
neural net U مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
tiepin U سنجاق مدال وزینت الات زنانه
automation U خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
hygrometer U الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
grader U یکی از ماشین الات راه سازی
interactive U الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
pailette U زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp U سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
tedder U ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
graving dock U اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com