English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to burst upon the view U ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to heave in sight U پدیدارشدن
to chop out U درسطح پدیدارشدن
to crop up or out U درصطح پدیدارشدن
crop up <idiom> U اتفاقی پدیدارشدن
loom U ازخلال ابریامه پدیدارشدن
loomed U ازخلال ابریامه پدیدارشدن
looms U ازخلال ابریامه پدیدارشدن
looming U ازخلال ابریامه پدیدارشدن
universal applause U عموم
public U عموم
publicly U در نظر عموم
the public U عموم مردم
coram popula U درپیش عموم
public spiritedness U خیرخواهی عموم
publicly useful U سودمند برای عموم
publitize U به اطلاع عموم رساندن
publicised U به اطلاع عموم رساندن
publicises U به اطلاع عموم رساندن
publicising U به اطلاع عموم رساندن
publicized U به اطلاع عموم رساندن
publicizes U به اطلاع عموم رساندن
publicizing U به اطلاع عموم رساندن
publicize U به اطلاع عموم رساندن
notify the public U به اطلاع عموم رساندن
commonable U قابل استفاده عموم
open to the public U واضح درنظر عموم
By common consent. U به تصدیق همه ( عموم )
for the public good U برای خیر عموم
discommon U ازدسترس عموم بیرون اوردن
forums U بازار محل اجتماع عموم
forum U بازار محل اجتماع عموم
common goods U کالای مورد نیاز عموم
domain U اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains U اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
paradoxes U عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
the public are hereby notified U بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
paradox U عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
cry up U نزد عموم ارج ومنزلت یافتن زیاد ستودن
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
debutant U نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
deodand U چیزیکه دولت برای استفاده عموم ضبط میکردزیرامایه مرگ کسی شده
public U سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
unawares U ناگهان
all of a sudden U ناگهان
unaware U ناگهان
all at once U ناگهان
(on the) spur of the moment <idiom> U ناگهان
before you know it U ناگهان
accidentally U ناگهان
unexpectedly U ناگهان
suddenness U ناگهان
abruptly U ناگهان
sudden U ناگهان
libraries U کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library U کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
limelight U قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
plucking U ناگهان کشیدن
suddenly U ناگهان ناگاه
sudden-death U ناگهان باخت
sudden death U ناگهان باخت
slapdash U بی پروا ناگهان
pop off U ناگهان ناپدیدشدن
before you can say knife U برقی ناگهان
light out U ناگهان رفتن
bolt U مستقیما ناگهان
bolted U مستقیما ناگهان
bolting U مستقیما ناگهان
bolts U مستقیما ناگهان
aback U غافلگیر ناگهان
pluck U ناگهان کشیدن
plucked U ناگهان کشیدن
scooted U ناگهان سرخوردن
to die in ones shoes U ناگهان مردن
scooting U ناگهان سرخوردن
scoots U ناگهان سرخوردن
to walk off U ناگهان رفتن
to make a pounce U ناگهان جستن
to keel over U ناگهان افتادن
abrupt U سراشیبی ناگهان
scoot U ناگهان سرخوردن
supervene U ناگهان رخ دادن
plucks U ناگهان کشیدن
turn on one's heel <idiom> U ناگهان پیچیدن
Suddenly , I felt hot. U ناگهان گرمم شد
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
make off U ناگهان ترک کردن
snub cable U ناگهان ترمز کردن
to chop back U ناگهان تغییرجهت دادن
light up <idiom> U ناگهان شادوخوشحال شدن
Suddenly he showed up (emerged). U ناگهان سروکله اش پیداشد
slap down U ناگهان توقیف کردن
pass out U ناگهان بیهوش شدن
to crop up U ناگهان رخ دادن- اب خوردن
plungers U موجی که ناگهان می شکند
plunger U موجی که ناگهان می شکند
tumble U لغزیدن ناگهان افتادن
tumbled U لغزیدن ناگهان افتادن
tumbles U لغزیدن ناگهان افتادن
plunged U ناگهان داخل شدن
plunges U ناگهان داخل شدن
cant U ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن
fly open U ناگهان باز شدن
irrupt U ناگهان ایجاد شدن
crash dive U ناگهان بزیر اب رفتن
plunge U ناگهان داخل شدن
twitch U ناگهان کشیدن جمع شدن
twitching U ناگهان کشیدن جمع شدن
twitch grass U تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
twitched U ناگهان کشیدن جمع شدن
strike it rich <idiom> U ناگهان پول و پله ای به هم زدن
twitches U ناگهان کشیدن جمع شدن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
Suddenly I was tongue-tied(speechless). U ناگهان زبانم بند آمد
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
with a powder U ازروی بی پروایی تند ناگهان
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
to jink right [left] U ناگهان مسیر را به راست [چپ] تغییر دادن
flash U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
jilts U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilt U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
incidents U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
A solution suddenly proffered itself. U ناگهان راه حلی به نظر رسید.
jilted U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
incident U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
jilting U ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
To jump down somebodys throat. U ناگهان وسط حرف کسی پریدن
to abscond [from] <idiom> U ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
lash vi U باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
to pounce upon a bird U ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
precipitates U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
chalk U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
landfall n U دیدار خشکی زمینی که ناگهان بمیراث کسی دراید
boggle U دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com