English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to shoot to fame <idiom> U ناگهانی به شهرت رسیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to win one's spurs U بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
beat U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
to come in first U پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
to come to a he U باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
odours U شهرت
unknowns U بی شهرت
conspicuousness U شهرت
emprise U شهرت
fameless U بی شهرت
reputation U شهرت
unknown U بی شهرت
hearsay U شهرت
prestige U شهرت
odors U شهرت
grapevine U شهرت
grapevines U شهرت
names U شهرت
odour U شهرت
publicity U شهرت
celebrities U شهرت
celebrity U شهرت
name U شهرت
reputations U شهرت
illustriousness U شهرت
names U شهرت ها
illustrousness U شهرت
titles U شهرت ها
popularity U شهرت
title U شهرت
name U شهرت
odor U شهرت
fame U شهرت
notability U شهرت
famousness U شهرت
renown U شهرت
stand U شهرت
reports U شهرت
reported U شهرت
report U شهرت
oecumenicity U شهرت جهانی
reputable U قابل شهرت
estimate U قیمت شهرت
To become famous (renowned). U شهرت یا فتن
esteem U شهرت ارجمندشمردن
estimated U قیمت شهرت
estimates U قیمت شهرت
estimating U قیمت شهرت
names U نام و شهرت
standing U دوام شهرت
bad reputation U سوء شهرت
repute U شهرت داشتن
there is a rumour that U شهرت دارد که
unpopularity U عدم شهرت
attribute U شهرت افتخار
attributes U شهرت افتخار
name U نام و شهرت
posthumous fame U شهرت پس از مرگ
to get fame U شهرت یافتن
attributing U شهرت افتخار
publish abroad U در همه جا شهرت دادن
to publish abroad در همه جا شهرت دادن
immortalizing U شهرت جاویدان دادن به
immortalizes U شهرت جاویدان دادن به
immortalized U شهرت جاویدان دادن به
to win fame U شهرت پیدا کردن
notbility U شهرت قابل ملاحظگی
immortalised U شهرت جاویدان دادن به
immortalises U شهرت جاویدان دادن به
To be world famous . To enjoy an international reputation. U شهرت جهانی داشتن
rehabilitation U احیای شهرت یااعتبار
immortalising U شهرت جاویدان دادن به
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
immortalize U شهرت جاویدان دادن به
immortalization U اعطای نام یا شهرت جاودانی
establishes U شهرت یامقامی کسب کردن
All is ephemeral , the fame and the famous . U شهرت ومشهور هردو درگذرند
establish U شهرت یامقامی کسب کردن
to damage somebody's good reputation U به شهرت کسی خسارت زدن
establishing U شهرت یامقامی کسب کردن
Italian stucco is world famous . U گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
vindication U اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
his standing with his colleagues U شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
to build up areputation U شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
It is not much of a reputation (status symbol) for one. U اینهم برای آدم شهرت نشد
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
The town is famous for its hot springs . U این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
He acquired kudos by appearing on television. U او [مرد] با ظاهر شدن در تلویزیون جلال [شهرت] به دست آورد.
stakes U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
spontaneity U ناگهانی
precipitate U ناگهانی
precipitated U ناگهانی
precipitates U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
surprise attack U تک ناگهانی
snapped U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
abrupt U ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
sudden U ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
snaps U ناگهانی
snap U ناگهانی
strike U تک ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
snapping U ناگهانی
attaining U رسیدن
reached U رسیدن
reached U رسیدن به
attains U رسیدن
to come by U رسیدن
light or lighted U رسیدن
land U رسیدن
to catch up U رسیدن به
reach U رسیدن به
attaint U رسیدن به
approaches U رسیدن
reach U رسیدن
reaches U رسیدن به
attained U رسیدن
get at U رسیدن به
approached U رسیدن
approach U رسیدن
expire U به سر رسیدن
reaching U رسیدن به
peer U رسیدن
reaches U رسیدن
aim U رسیدن
attain U رسیدن
aimed U رسیدن
aims U رسیدن
catch up U رسیدن به
peering U رسیدن
peered U رسیدن
reaching U رسیدن
get U رسیدن
maturate U رسیدن
escalates U رسیدن
escalated U رسیدن
arr U رسیدن
escalate U رسیدن
come U رسیدن
acceding U رسیدن
take in (money) <idiom> U رسیدن
escalating U رسیدن
overtake U رسیدن به
overtaken U رسیدن به
overtakes U رسیدن به
run up U رسیدن
arriving U رسیدن
arrives U رسیدن
arrived U رسیدن
arrive U رسیدن
accedes U رسیدن
befallen U در رسیدن
getting U رسیدن
befalling U در رسیدن
to come to hand U رسیدن
to d. up with U رسیدن به
to fetch up U رسیدن
arrival U رسیدن
accru U رسیدن
to get at U رسیدن به
befall U در رسیدن
gets U رسیدن
to come to a he U رسیدن
befalls U در رسیدن
accede U رسیدن
to see to U رسیدن
acceded U رسیدن
befell U در رسیدن
comes U رسیدن
flicking U تکان ناگهانی
flaw U اشوب ناگهانی
spurted U خروج ناگهانی
flicks U تکان ناگهانی
flicked U تکان ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
spurts U خروج ناگهانی
shock U هراس ناگهانی
snaps U شتابزدگی ناگهانی
snapping U شتابزدگی ناگهانی
shocked U هراس ناگهانی
shocks U هراس ناگهانی
snapped U شتابزدگی ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com