| Total search result: 201 (14 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید | 
		
			|  |  |  |  | 
		
			| Menu 
  | English | Persian | Menu 
  | 
		|  | it follows necessarily that U | ناچار این نتیجه گرفته میشود |  | 
		|  | 
	
		| معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری. | 
				
				
					| Other Matches | 
				
					|  | 
		|  | additions U | عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |  | 
		|  | addition U   | عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |  | 
		|  | asynchronous computer U | نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |  | 
		|  | timed U | روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |  | 
		|  | times U | روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |  | 
		|  | time U | روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |  | 
		|  | prussic acid U | اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود |  | 
		|  | arrowroot U | نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود |  | 
		|  | zero hour <idiom> U | لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود |  | 
		|  | cudbear U | ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود |  | 
		|  | inland duty U | حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود |  | 
		|  | intake U | مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود |  | 
		|  | intakes U | مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود |  | 
		|  | cola U | ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود |  | 
		|  | colas U | ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود |  | 
		|  | orifice meter U | روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود |  | 
		|  | bush U | استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود |  | 
		|  | bushes U | استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود |  | 
		|  | groundage U | حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی |  | 
		|  | transit duty U | حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت |  | 
		|  | tdm U | روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |  | 
		|  | salvaging U | نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |  | 
		|  | phlorizin U | ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود |  | 
		|  | salvage U | نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |  | 
		|  | salvaged U | نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |  | 
		|  | salvages U | نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی |  | 
		|  | wing photograph U | نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود |  | 
		|  | centrifugal moisture equivalent U | مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود |  | 
		|  | galbanum U | نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد |  | 
		|  | gum resin U | صمغ و رزینی که در نتیجه تیغ زدن بگیاه از ان خارج وسفت میشود |  | 
		|  | value added U | اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود |  | 
		|  | postal match U | مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد |  | 
		|  | latency U | تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه . |  | 
		|  | compressor bleed air U | هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |  | 
		|  | margin cost U | مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود |  | 
		|  | tactics U | دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه |  | 
		|  | ripple through effect U | نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود |  | 
		|  | destructive addition U | عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد |  | 
		|  | respondentia U | وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود |  | 
		|  | high oblique U | عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود |  | 
		|  | decisions U | علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود |  | 
		|  | decision U | علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود |  | 
		|  | ineluctable U | ناچار |  | 
		|  | of necessity U | ناچار |  | 
		|  | inevitably U | ناچار |  | 
		|  | fain U | ناچار |  | 
		|  | card U | کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |  | 
		|  | cards U | کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |  | 
		|  | turboprop U | توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود |  | 
		|  | remarks U | عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد |  | 
		|  | remark U | عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد |  | 
		|  | remarking U | عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد |  | 
		|  | remarked U | عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد |  | 
		|  | rem U | عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد |  | 
		|  | ring shift U | جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |  | 
		|  | cells U | در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود |  | 
		|  | cell U   | در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود |  | 
		|  | he needs must go U | ناچار باید برود |  | 
		|  | tare and tret U | وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است |  | 
		|  | overplays U | حریف را ناچار به تغییر محل کردن |  | 
		|  | overplay U | حریف را ناچار به تغییر محل کردن |  | 
		|  | overplayed U | حریف را ناچار به تغییر محل کردن |  | 
		|  | overplaying U | حریف را ناچار به تغییر محل کردن |  | 
		|  | disassembler U | برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |  | 
		|  | deletion U | روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |  | 
		|  | It wI'll eventually pay off.  U | با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد ) |  | 
		|  | patinated U | جرم گرفته کبره گرفته |  | 
		|  | to be a foregone conclusion <idiom> U | نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن |  | 
		|  | Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U | این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است. |  | 
		|  | RPC U | روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود |  | 
		|  | foregone conclusion U | نتیجه حتمی نتیجه مسلم |  | 
		|  | top U | روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |  | 
		|  | sector U | دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |  | 
		|  | sectors U | دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |  | 
		|  | universal U | آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |  | 
		|  | effluvium U | پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته |  | 
		|  | echoing U | هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |  | 
		|  | echoed U | هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |  | 
		|  | echoes U | هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |  | 
		|  | echo U | هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |  | 
		|  | formed U | ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |  | 
		|  | form U | ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |  | 
		|  | forms U | ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |  | 
		|  | perfoliate U | درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |  | 
		|  | averages U | متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |  | 
		|  | traced U | نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |  | 
		|  | averaging U | متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |  | 
		|  | averaged U | متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |  | 
		|  | average U | متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |  | 
		|  | traces U | نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |  | 
		|  | trace U | نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |  | 
		|  | load U | برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |  | 
		|  | loads U | برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |  | 
		|  | soft U | دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |  | 
		|  | softer U | دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |  | 
		|  | softest U | دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |  | 
		|  | dummy U | متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |  | 
		|  | dummies U | متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |  | 
		|  | suffix notation U | عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |  | 
		|  | throughput U | نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |  | 
		|  | town fog U | نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |  | 
		|  | mastered U | و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |  | 
		|  | masters U | و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |  | 
		|  | seconds U | که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |  | 
		|  | seconding U | که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |  | 
		|  | second U | که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |  | 
		|  | seconded U | که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |  | 
		|  | master U   | و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |  | 
		|  | workgroup U | خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |  | 
		|  | faxed U | کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |  | 
		|  | faxes U | کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |  | 
		|  | faxing U | کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |  | 
		|  | fax U | کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |  | 
		|  | horned scully U | مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |  | 
		|  | standard U | نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |  | 
		|  | auto U | کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |  | 
		|  | autos U | کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |  | 
		|  | standards U | نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |  | 
		|  | phototransistor U | نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |  | 
		|  | self- U | قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |  | 
		|  | transfers U | زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |  | 
		|  | transferring U | زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |  | 
		|  | config.sys U | این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |  | 
		|  | transfer U | زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |  | 
		|  | asynchronous U | تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |  | 
		|  | palmtop U | کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |  | 
		|  | residents U | برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |  | 
		|  | mode U | حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |  | 
		|  | modes U | حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |  | 
		|  | resident U | برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |  | 
		|  | POSIX U | استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |  | 
		|  | phased U | وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |  | 
		|  | phase U | وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |  | 
		|  | phases U | وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |  | 
		|  | page U | 1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |  | 
		|  | paged U | 1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |  | 
		|  | pages U | 1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |  | 
		|  | choky U | گرفته |  | 
		|  | chock full U | گرفته |  | 
		|  | dulls U | گرفته |  | 
		|  | comate U | مه گرفته |  | 
		|  | hoarser U | گرفته |  | 
		|  | muggy U | گرفته |  | 
		|  | gruff U | گرفته |  | 
		|  | addicted U | خو گرفته |  | 
		|  | pokey U | گرفته |  | 
		|  | hoarse U | گرفته |  | 
		|  | hoarsest U | گرفته |  | 
		|  | clouded U | گرفته |  | 
		|  | darksome U | گرفته |  | 
		|  | heartsore U | دل گرفته |  | 
		|  | folded in mist U | مه گرفته |  | 
		|  | uptight U | گرفته |  | 
		|  | mistful U | مه گرفته |  | 
		|  | fustier U | بو گرفته |  | 
		|  | fustiest U | بو گرفته |  | 
		|  | fusty U | بو گرفته |  | 
		|  | rancid U | بو گرفته |  | 
		|  | low spirited U | گرفته |  | 
		|  | low-spirited U | گرفته |  | 
		|  | dull U | گرفته |  | 
		|  | dulled U | گرفته |  | 
		|  | duller U | گرفته |  | 
		|  | dullest U | گرفته |  | 
		|  | dulling U | گرفته |  | 
		|  | brumous U | مه گرفته |  | 
		|  | air less U | گرفته |  | 
		|  | muzzy U | گرفته |  | 
		|  | thick U | گرفته |  | 
		|  | fogbound U | مه گرفته |  | 
		|  | sombrous U | گرفته |  | 
		|  | thickest U | گرفته |  | 
		|  | accustomed   | خو گرفته |  | 
		|  | bunged up U | قی گرفته |  | 
		|  | adopted U | گرفته |  | 
		|  | thicker U | گرفته |  | 
		|  | reads U | مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |  | 
		|  | warehousing system U | روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |  | 
		|  | read U | مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |  | 
		|  | addicts U | : خو گرفته معتاد |  | 
		|  | airless U | گرفته یا دم کرده |  | 
		|  | mity U | کزم گرفته |  | 
		|  | derivatives U | گرفته شده |  | 
		|  | dull U | کندشدن گرفته |  | 
		|  | wont U | خو گرفته عادت |  | 
		|  | dulls U | کندشدن گرفته |  | 
		|  | dulled U | کندشدن گرفته |  | 
		|  | duller U | کندشدن گرفته |  | 
		|  | cerated U | موم گرفته |  | 
		|  | addict   | خو گرفته معتاد |  | 
		|  | derivative U | گرفته شده |  | 
		|  | dulling U | کندشدن گرفته |  | 
		|  | eerie U | ترساننده گرفته |  | 
		|  | in mourning U | چرک گرفته |  | 
		|  | filmy U | غبار گرفته |  | 
		|  | filmier U | غبار گرفته |  | 
		|  | Are you kidding ? Are you being funny? U | شوخیت گرفته ؟ |  | 
		|  | dullest U | کندشدن گرفته |  | 
		|  | filmiest U | غبار گرفته |  | 
		|  | divorcees U | زن طلاق گرفته |  |