Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transient
U
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
transients
U
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stranger
U
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
transient
U
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients
U
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
liner
U
کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
liners
U
کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
lead aircraft
U
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
transshipment
U
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
pouncing
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounce
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
in plant
U
درحال رویش درحال رشد
droned
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing
U
به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
drones
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft
U
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber
U
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
escort aircraft
U
هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
flying crane
U
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighters
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft
U
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
feverous
U
درحال تب
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
on the boil
U
درحال جوشیدن
moribund
U
درحال نزع
latent
U
درحال کمون
on one's knees
U
درحال خضوع
on stream
U
درحال فعالیت
kissing kind
U
درحال اشتی
dormant
U
درحال کمون
dying
U
درحال نزع
perlexedly
U
درحال اشفتگی
blushingly
U
درحال شرمندگی
in child birth
U
درحال زایمان
perdu
U
درحال کمین
in a wrought up state
U
درحال عصبانی
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
functioning
U
درحال کار
perdue
U
درحال کمین
stations
U
جا درحال سکون
sejant
U
درحال جلوس
ongoing
U
درحال پیشرفت
shiveringly
U
درحال لرز
suspensive
U
درحال توقف
stationed
U
جا درحال سکون
station
U
جا درحال سکون
at the present moment
U
درحال حاضر
amort
U
درحال مرگ
struck
U
درحال اعتصاب
high water
U
دریا درحال مد
suspensive
U
درحال تعلیق
amok
U
درحال جنون
nascent
U
درحال تولد
to be on the grin
U
درحال پوزخندبودن
reelingly
U
درحال تلوتلو
suspense
U
درحال تعلیق
aglow
U
درحال اشتعال
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
swing up
U
درحال تاب خوردن
the belligernt powers
U
دولتهای درحال جنگ
sobersided
U
فروتن درحال هوشیاری
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
saleintiant
U
درحال جست وخیز
saleint
U
درحال جست وخیز
ramblingly
U
درحال گردش یاولگردی
sejant
U
درحال چمباتمه زدن
declining industry
U
صنعت درحال تنزل
in one's cups
U
درحال میگساری و مستی
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
tranquil
U
بی جنبش درحال سکون
sacking
U
درحال یورش وچپاول
hanging
U
اویزان درحال تعلیق
pounce
U
درحال حمله با پنجه
pounced
U
درحال حمله با پنجه
pounces
U
درحال حمله با پنجه
pouncing
U
درحال حمله با پنجه
flutteringly
U
درحال اشفتگی مضطربانه
flagrante delicto
U
درحال ارتکاب جرم
fall into abeyance
U
درحال وقفه افتادن
enravish
U
درحال جذبه انداختن
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
enrapture
U
درحال جذبه انداختن
hover
U
درحال توقف پر زدن
hovers
U
درحال توقف پر زدن
hang up
U
درحال معلق ماندن
hang-up
U
درحال معلق ماندن
rising
U
درحال ترقی یا صعود
hang-ups
U
درحال معلق ماندن
about to do something
<idiom>
U
درحال انجام کاری
hovered
U
درحال توقف پر زدن
jump kick
U
شوت درحال پرش
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
rehabilitant
U
بیمار یا معلول درحال نوتوانی
gaggle
U
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
gaggles
U
هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
sniffled
U
درحال عطسه صحبت کردن
sniffles
U
درحال عطسه صحبت کردن
to dye in grain
U
درحال خامی رنگ کردن
sniffling
U
درحال عطسه صحبت کردن
to grind out an oath
U
درحال دندان قرچه سوگندیادکردن
streamer
U
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
flyers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
to dye in the wool
U
درحال خامی رنگ کردن
streamers
U
نوار یاپرچم درحال اهتزاز
sniffle
U
درحال عطسه صحبت کردن
fliers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
is on the wane
U
درحال کاهش یا نقصان است
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
present arms
U
سلام درحال پیش فنگ
flyer
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
flier
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
sliding tackle
U
تکل درحال لیز خوردن
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
pit a pat
U
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
hibernation
U
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
Prices are rising ( falling ) .
U
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
to souse a burning house
U
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
in suspense
U
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
underway replenishment
U
تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
Irans industry is progressing.
U
صنعت ایران درحال ترقی است
the dying father said
U
پدر که درحال مردن بود گفت
spot
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spots
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
at this time
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
neutrino
U
ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
heels
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel
U
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
spitting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
orbiting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
c a
U
هواپیمای سی 5 ا
attack plane
U
هواپیمای تک
floatplane
U
هواپیمای اب
jet airplane
U
هواپیمای جت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com