Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
communication relay ship
U
ناو تقویتی مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excitation
U
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
spurious signal
U
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
high class communication set
U
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
communication link
U
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
subsidiary
U
تقویتی
backlog
U
تقویتی
backlogs
U
تقویتی
confirmatory
U
تقویتی
subsidiaries
U
تقویتی
reinforcing
U
تقویتی
controlled net
U
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
garlands
U
نواراستتار یا تقویتی
stiffener
U
قطعه تقویتی
stiffeners
U
قطعه تقویتی
web stiffeners
U
قطعات تقویتی
counterfort
U
دیوار تقویتی
doubler
U
تخته تقویتی
reinforcements
U
ماموریتهای تقویتی
spreader beam
U
تیر تقویتی
garland
U
نواراستتار یا تقویتی
reinforcing
U
ماموریت تقویتی
ancillary facilities
U
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
back up
U
تقویت کردن تقویتی
back-up
U
تقویت کردن تقویتی
reinforcing
U
نیروی تقویتی تقویت کننده
general support reinforcing
U
یکان عمل کلی تقویتی
general support reinforcing
U
ماموریت عمل کلی تقویتی
booster pump
U
پمپ تقویتی جهت ایجاد فشارزیاد
backing plate
U
صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
communication line
U
خط مخابراتی
communication link
U
تسلسل مخابراتی
communication network
U
شبکه مخابراتی
communication deception
U
فریب مخابراتی
communication cover
U
پوشش مخابراتی
communication satellite
U
ماهواره مخابراتی
communication security
U
تامین مخابراتی
copying
U
نگهبان مخابراتی
communications satellite
U
ماهوارههای مخابراتی
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
communications processor
U
پردازنده مخابراتی
communications link
U
پیوند مخابراتی
communications channel
U
کانال مخابراتی
communications system
U
سیستم مخابراتی
copy
U
نگهبان مخابراتی
communication signal
U
سیگنال مخابراتی
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
additives
U
پیوند کد مخابراتی
additive
U
پیوند کد مخابراتی
telenet
U
شبکه مخابراتی
signal services
U
خدمات مخابراتی
copies
U
نگهبان مخابراتی
signal security
U
تامین مخابراتی
signal flag
U
پرچم مخابراتی
copied
U
نگهبان مخابراتی
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
signal
U
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
U
علایم مخابراتی مخابرات
signalled
U
علایم مخابراتی مخابرات
communications server
U
سرویس دهنده مخابراتی
common user net work
U
شبکه مخابراتی مشترک
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
volume
U
قدرت دستگاه مخابراتی
communications control unit
U
واحد کنترل مخابراتی
communications software
U
نرم افزار مخابراتی
standing signal instructions
U
دستورات ثابت مخابراتی
selsyn
U
سیستم سینکرونیزه مخابراتی
volumes
U
قدرت دستگاه مخابراتی
ace high
U
سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
phonetic alphabet
U
کلمات قراردادی مخابراتی
communication standing instructions
U
دستورات ثابت مخابراتی
phase jitter
U
اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
spot net
U
شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
programmable communications interface
U
رابط مخابراتی برنامه پذیر
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
fire direction net
U
شبکه مخابراتی هدایت اتش
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
directed net
U
شبکه توجیه شده مخابراتی
relays
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
approved circuit
U
مدار تصویب شده مخابراتی
relayed
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
courier
U
ماهواره مخابراتی رله کننده
relay
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
couriers
U
ماهواره مخابراتی رله کننده
covers
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
coverings
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
simplex circuit
U
مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
cover
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on
U
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
tie line
U
کانال مخابراتی کرایه داده شده
single line
U
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitored
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
monitor
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
parrot
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
symbolic form
U
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parroted
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots
U
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis
U
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
ecom
U
Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
pogo
U
در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line
U
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
compromising emanation
U
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
demodulator
U
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people
U
افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
syllabary
U
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com