Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
argosy
U
ناوگان تجارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
commercialize
U
بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
fleet
U
ناوگان
fleets
U
ناوگان
armadas
U
ناوگان
armada
U
ناوگان
commercial marine
U
ناوگان دریایی
navy
U
ناوگان دریایی
navy
U
بحریه ناوگان
navies
U
ناوگان دریایی
shipping
U
کشتیرانی ناوگان
numbered fleet
U
ناوگان وابسته
merchant marine
U
ناوگان بازرگانی
fleet in being
U
ناوگان موجود
fleet commander
U
فرمانده ناوگان
auxiliary fleet
U
ناوگان تدارکاتی
navies
U
بحریه ناوگان
flotilla
U
ناوگان کوچک
flotillas
U
ناوگان کوچک
major fleet
U
ناوگان عمده دریایی
fleet in being
U
ناوگان قابل استفاده
watch dog
U
ناو نگهبان ناوگان
admiral of the fleet
U
امیرالبحر فرماندهء ناوگان
fleet operating base
U
پایگاه عملیاتی ناوگان
advanced fleet anchorage
U
لنگرگاه مقدم ناوگان
numbered fleet
U
ناوگان زیرامر نیروی دریایی
task element
U
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
task fleet
U
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
precursor sweeping
U
مین روبی قبل از عبور ناوگان
shipping
U
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
precursor sweeping
U
پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
tactical diversions
U
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
relating to business
<adj.>
U
تجارتی
business
<adj.>
U
تجارتی
commerical
U
تجارتی
for-profit
<adj.>
U
تجارتی
commercial
<adj.>
U
تجارتی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
تجارتی
merchants
U
تجارتی
mercantile
U
تجارتی
merchant
U
تجارتی
commercial
U
تجارتی
right of search
U
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
advertisements
U
اگهیهای تجارتی
trade mark
U
علامت تجارتی
commercials
U
اگهیهای تجارتی
trade gap
U
کسری تجارتی
brand name
U
نام تجارتی
merchant bar
U
فولاد تجارتی
trade price
U
بهای تجارتی
brand names
U
نام تجارتی
trade price
U
قیمت تجارتی
trade restrictions
U
تضییقات تجارتی
commodity rate
U
براتهای تجارتی
commerical papers
U
اسناد تجارتی
ideograph
U
مارک تجارتی
trade disputes
U
دعاوی تجارتی
industrial tube
U
لامپ تجارتی
brand
U
عنوان تجارتی
trade names
U
نام تجارتی
branding
U
علامت تجارتی
branding
U
عنوان تجارتی
brands
U
علامت تجارتی
trade name
U
نام تجارتی
merchantman
U
کشتی تجارتی
merchant ship
U
کشتی تجارتی
brands
U
عنوان تجارتی
trademarks
U
علامت تجارتی
mercantile marine
U
کشتیهای تجارتی
trade agreement
U
موافقتنامه تجارتی
trade balance
U
موازنه تجارتی
trade winds
U
بادهای تجارتی
trade barrier
U
مانع تجارتی
brand
U
علامت تجارتی
commerical papers
U
اوراق تجارتی
commercial firm
U
شرکت تجارتی
document bills
U
اوراق تجارتی
commercial bills
U
اوراق تجارتی
commercial attache
U
وابسته تجارتی
capital asset
U
علامت تجارتی
trademark
U
علامت تجارتی
business type operation
U
عملیات تجارتی
business name
U
اسم تجارتی
trades unions
U
اتحادیه تجارتی
merchandise
U
کالای تجارتی
brand loyalty
U
نام تجارتی
brand leader
U
علامت تجارتی
bill of goods
U
فهرست تجارتی
trade union
U
اتحادیه تجارتی
commercial invoice
U
سیاهه تجارتی
commercial items
U
اقلام تجارتی
commercial paper
U
سند تجارتی
commercial value
U
ارزش تجارتی
trading company
U
شرکت تجارتی
commercial transactions
U
معاملات تجارتی
commercial structural steel
U
فولادسازهای تجارتی
commercial pure
U
خلوص تجارتی
Trade mark.
U
علامت تجارتی
commercial papers
U
اوراق تجارتی
trade unions
U
اتحادیه تجارتی
commercial items
U
کالاهای تجارتی
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
commercial marine
U
کشتیرانی تجارتی
subsidiary brand
U
علامت تجارتی فرعی
unfavorable balance of trade
U
توازن نامطلوب تجارتی
trademark
U
علامت تجارتی گذاشتن
register of commerce
U
دفتر ثبت تجارتی
trademarks
U
علامت تجارتی گذاشتن
passive trade balance
U
توازن تجارتی منفی
local trade customs
U
عرف تجارتی محل
commercial banking system
U
نظام بانکداری تجارتی
in restraint of trade
U
تحت محدودیت تجارتی
trade barrier
U
قید و بند تجارتی
advertisement
آگهی های تجارتی
name brand
U
علامت تجارتی مشهور
cost plus
U
براساس قیمت تجارتی
commercial structural steel
U
فولاد ساختمان تجارتی
commercial representative
U
قائم مقام تجارتی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
business income
U
درامد خالص تجارتی
dominant firm
U
واحد تجارتی مسلط
commercial procuration
U
قائم مقام تجارتی
commercial light gage sheet
U
ورق فریف تجارتی
camial
U
وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
name plugging
U
تکرار نام یا علامت تجارتی
charter party
U
قرارداد اجاره کشتی تجارتی
commercial type vehicle
U
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
transferable commercial instrument
U
اوراق تجارتی قابل انتقال
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
secular trend
U
سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
copywriters
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
Biros
U
نام تجارتی نوعی قلم خودکار
stock exchnge
U
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
Biro
U
نام تجارتی نوعی قلم خودکار
commercialization
U
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
copywriter
U
نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
privateer
U
درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
advert
U
توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts
U
توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
public image
U
تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
dacron
U
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
take over bid
U
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
service marking
U
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
confirming house
U
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
privateer
U
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
payola
U
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
legal reserves
U
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
spam
U
مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
carrier striking force
U
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
rediscount rate
U
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement
U
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
brand switching
U
تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر
flexowriter
U
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com