English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
contracting parties U طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
high contracting parties U طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
it seem to me U بنظرم میرسد
he is a stranger to me U بنظرم میرسد
me seems U بنظرم میرسد
it occurs to me that U بنظرم میرسد که
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
methinks U بنظرم چنین میرسد
it sounds false U دروغ بنظر میرسد
meseems U چنین بنظرم میرسد
we learnt from london that U از لندن خبر میرسد
he looks brave U او شجاع بنظر میرسد
He sounds angry. U او عصبانی به نظر میرسد.
it seems to me he is lying U بنظرم میرسد دروغ میگوید
tidewater U اب جزر ومد که بخشکی میرسد
pondweed U بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
spalls U تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
pip squeak U نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
thither U به انجا
there U به انجا
there U انجا
thereat U در انجا
wherever U انجا که
wherefrom U که از انجا
so far forth U تا انجا
whence U که از انجا چه جا
whereon U در انجا
yonder U انجا
thence U از انجا
thither U انجا
therof U از انجا
i know that place by sight U انجا را
here and there U اینجا انجا
as for as i know U تا انجا که من میدانم
away U مرتبا از انجا
as far as possible U تا انجا که میشد
it is impossible to live there U در انجا میسرنیست
it is not half bad U انجا بداست
as far as possible U تا انجا که بتوان
thenceforward U از انجا ببعد
for a iknow U تا انجا که می دانم
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
whereat U که بدان جهت که در انجا
we used to play there U ما انجا بازی میکردیم
stay there till i return U انجا بمانیدتامن برگردم
he no longer went there U دیگر انجا نرفت
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
i stayed there for days U سه روز انجا ماندم
there was not a soul U ذی نفسی انجا نبود
i went there in my own U شخصا` انجا رفتم
i went there particularly to U یک کاره انجا رفتم
i did not find a there U کسی را در انجا نیافتم
there U دراین موضوع انجا
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
the population is stationary U شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
iam a to go there U از رفتن به انجا خجالت می کشم
at the top of one's bent U تا انجا که می توان تحمل کرد
i put the population at 0000 U نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
see if he is still there U به بیند او هنوز انجا است یانه
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
parties U طرفین
extremes U طرفین
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
disposed flank U طرفین باز
contracting parties U طرفین قرارداد
mutual concent U تراضی طرفین
mutual agreement U توافق طرفین
parties to a contract U طرفین متعاهدین
contracting parties U طرفین متقاعدین
the contracting parties U طرفین متعاهدین
the contracting parties U طرفین متعاقدین
the litigants U طرفین دعوی
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to the contract U طرفین عقد
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
passing lane U فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
to ring the changes U کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
limb U هرکدام از طرفین کمان
corner U طرفین پایگاه اصلی
side lights U چراغهای طرفین ناو
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
cornering U طرفین پایگاه اصلی
corners U طرفین پایگاه اصلی
limbs U هرکدام از طرفین کمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
pumper U تلمبه زن
guns U تلمبه
pumpman U تلمبه زن
gun U تلمبه
pumped U تلمبه
pump U تلمبه
water pump U تلمبه اب
pumps U تلمبه
antlia U تلمبه
antliae U تلمبه
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
covenant U که بین طرفین مبادله می گردد
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
straddle split U وضع باز پاها به طرفین
leeboard U یکی از دو تخته طرفین کف قایق
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
covenants U که بین طرفین مبادله می گردد
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
verandas U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandahs U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
voluntary partition U افراز با رضایت یا سازش طرفین
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
veranda U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
verandah U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
guns U تلمبه دستی
pumping U تلمبه زنی
spray gun U تلمبه سمپاش
spary gun U تلمبه تزریق
air pump U تلمبه هوا
acid pump U تلمبه اسید
lift pump U تلمبه کششی
pumped U تلمبه زنی
petrol pump U تلمبه بنزین
pump U صدای تلمبه
grease guns U تلمبه ی گریسکاری
grease gun U تلمبه ی گریسکاری
to pump up U تلمبه زدن
suction pump U تلمبه مکنده
gun U تلمبه دستی
suction pump U تلمبه مکشی
metal spray gun U تلمبه فلزپاش
pumps U تلمبه زنی
pulsometer U تلمبه بخار
pumps U صدای تلمبه
pumped U صدای تلمبه
pump U تلمبه زنی
force pump U تلمبه فشاری
garden engine U تلمبه اب پاش
pulsimeter U تلمبه بخار
pump house U تلمبه خانه
fule pump U تلمبه سوخت
pump dale U لوله تلمبه
diffusion pump U تلمبه پخشی
heat pump U تلمبه گرمایی
displacement pump U تلمبه حجمی
pump cistern U مخزن تلمبه
pump barrel U سیلندر تلمبه
helical pump U تلمبه حلزونی
pumping ststion U جایگاه تلمبه
pumping station U تلمبه خانه
gas pump U تلمبه بنزین
bicycle pump U تلمبه دوچرخه
pumping ststion U تلمبه خانه
The two parties seem irreoncilable. U طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstrung U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring U زردپی طرفین حفره پشت زانو
metal spray gun U تلمبه تزریق فلز
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
one port radial pump U تلمبه شعاعی یک پرهای
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
suction U مکش سوپاپ تلمبه
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com