English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pseudostereo U ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
height of site U ارتفاع سکوی موشک یاموضع
navigation mode U روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan U نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
synchronises U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronize U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronising U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronised U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronizes U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
inertial navigation U سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
consonant U هماهنگ
harmonic U هماهنگ
synchronous U هماهنگ
coordinated U هماهنگ
harmonious U هماهنگ
consonants U هماهنگ
monotone U هماهنگ
harmonises U هماهنگ کردن
harmonic U هماهنگ همساز
harmonizes U هماهنگ کردن
harmonising U هماهنگ کردن
cooperating bishop U دو فیل هماهنگ
harmonizing U هماهنگ کردن
coordination U هماهنگ سازی
harmonic wave U موج هماهنگ
coordinate U هماهنگ ساختن
harmonic oscillator U نوسانگر هماهنگ
sequencer U شیر هماهنگ
harmonic motion U حرکت هماهنگ
harmonic vibration U ارتعاش هماهنگ
harmonised U هماهنگ کردن
proportional U متقابل یا هماهنگ
subharmonic U هماهنگ فرعی
harmonized U هماهنگ کردن
harmonize U هماهنگ کردن
coordinator U هماهنگ کننده
navigation U ناوبری
navigating bridge U پل ناوبری
universal drafting machine U خط کش ناوبری
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
coordinate U متناسب یا هماهنگ کردن
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
sequence valve U شیر هماهنگ کننده
coordinating authority U مقام هماهنگ کننده
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
damped harmonic oscillator U نوسانگر هماهنگ میرا
autosyn U هماهنگ کننده خودکار
damped harmonic motion U حرکت هماهنگ میرا
synchronizing mechanism U ساز و کار هماهنگ
radio navigation U ناوبری رادیویی
dead reckonning U ناوبری کور
navigating U ناوبری کردن
coast U ناوبری کرانهای
coasts U ناوبری کرانهای
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
navigation light U چراغهای ناوبری
aerial navigation U ناوبری هوایی
bathymetric navigation U ناوبری ژرفایافتی
satellite navigation U ناوبری ماهوارهای
pilots U ناوبری کردن
aids to navigation U کمکهای ناوبری
piloted U راهنمای ناوبری
piloted U ناوبری کردن
pilot U راهنمای ناوبری
pilots U راهنمای ناوبری
celestial navigation U ناوبری نجومی
navigate U ناوبری کردن
pilot U ناوبری کردن
navigated U ناوبری کردن
navigates U ناوبری کردن
inertial navigation U ناوبری لختی
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
bsc U SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی
screen coordinator U هماهنگ کنند پوشش دریایی
concrescent U دارای رشد مشترک یا هماهنگ
fire support coordinator U هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
navigational grid U بادزن کمک ناوبری
navigational grid U شبکه کمکی ناوبری
navigational aids U وسایل کمک ناوبری
hyperbolic navigation system U روش ناوبری هذلولی
inertial navigation system U سیستم ناوبری ماندی
dead reckonning tracer U میز ناوبری کور
day beacon U برج ناوبری روز
aeronautical chart U نقشه ناوبری هوایی
aids to navigation U وسایل کمک ناوبری
stellar inertial navigation U ناوبری لختی ستارهای
subsurface navigation U ناوبری زیر سطحی
vector U مسیر ناوبری هواپیما
vectors U مسیر ناوبری هواپیما
air plot U نقشه ناوبری هوایی
tacan U سیستم ناوبری تاکان
omega U سیستم ناوبری امگا
compatability U قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
visual flight U پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
celestial navigation U ناوبری بااستفاده از صور فلکی
plotting chart U نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
aeronautical plotting chart U نقشه مخصوص ناوبری هوایی
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
astro tracker U وسیله ناوبری خودکار نجومی
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
proportional clothing U لباس هماهنگ یا همرنگ زمین یا منطقه عملیات
aeronautical plotting chart U نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
hyperbolic navigation U ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
day beacon U برج ناوبری مورد استفاده درروز
augmentation support set U دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
aeronautical information overprint U اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
coasting U ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
radials U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
shoran U نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
dead reckonning tracer U وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
radar danning U ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
plotting U رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
concurrent U همزمان
isochronous U همزمان
isochrone U همزمان
parallelling U همزمان
paralleling U همزمان
simultaneous U همزمان
proportional U همزمان
parallelled U همزمان
coincidentally U همزمان
synchronous U همزمان
paralleled U همزمان
synchronic U همزمان
synchronizer U همزمان گر
contemporary U همزمان
simultaneously U همزمان
contemporaries U همزمان
parallels U همزمان
parallel U همزمان
rockets U موشک
missiles U موشک
missile U موشک
rocketing U موشک
antimissile missile U موشک ضد موشک
ballistic missile U موشک
rocket U موشک
ballistic missiles U موشک
rocketed U موشک
synchronize U همزمان کردن
synchronizes U همزمان کردن
concentred elimination U حذف همزمان
concentred exchange U تبادل همزمان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com