Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radar danning
U
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
navigation mode
U
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
tacan
U
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
tactical air navigation
U
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
consol
U
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
astro tracker
U
وسیله ناوبری خودکار نجومی
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar ranging
U
تنظیم تیر به وسیله رادار
radar prediction
U
کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
dragged
U
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
U
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags
U
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
beamrider
U
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
intercepting search
U
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
inertial navigation
U
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
discrimination
U
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
to approach
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come towards
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
location audit
U
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
simplest
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
registers
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
non-violence
U
احتراز از خشونت
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
avoidless
U
غیر قابل احتراز
forbears
U
جد اعلی احتراز کردن
forbear
U
جد اعلی احتراز کردن
pacificism
U
ایین احتراز ازجنگ
avoidance
U
کناره گیری احتراز
pacifism
U
ایین احتراز ازجنگ
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
glasnost
U
صراحت و احتراز از پرده پوشی
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
cases
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
lease
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
check out time
U
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
case
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
sub-
U
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
arithmetic
U
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
accept
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
reliability
U
توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
appliances
U
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
proms
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
verifier
U
وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
accepts
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
appliance
U
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
interoperability
U
توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
capacitance bridge
U
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
devices
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
microprogram
U
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
devices
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
communication
U
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
generate
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
adjustable split die
وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
input/output
U
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
delay
U
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
reliability
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
delaying
U
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
generating
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
fosdic
U
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
test
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
generates
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
tested
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
marlinespike
U
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
tests
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
generated
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
delays
U
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
worded
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
pitch
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
pitches
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
calling
U
سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
distaff
U
فرموک
[وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
cts
U
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
takedown
U
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
landline
U
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
docket
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
input/output
U
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
adaptations
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
docketed
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
condition
U
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
two man rule
U
قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
docketing
U
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
adc
U
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
takedown
U
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
handshake
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
Cambridge ring
U
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
soaks
U
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
ended
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
handshakes
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com