Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aeronautical chart
U
نقشه ناوبری هوایی
air plot
U
نقشه ناوبری هوایی
plotting chart
U
نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
aeronautical plotting chart
U
نقشه مخصوص ناوبری هوایی
aeronautical plotting chart
U
نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
aeronautical information overprint
U
اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
navigation mode
U
روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan
U
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
graticule ticks
U
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
navigational grid
U
شبکه کمکی ناوبری
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
inertial navigation
U
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
agonic line
U
خطوط رسم شده روی نقشه
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
topographic map
U
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
surveying polygon
U
شبکه نقشه برداری
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
grid ticks
U
علایم شبکه بندی نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
structuring
U
نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structures
U
نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure
U
نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
fret
U
[نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
Hanbel
U
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
navigating bridge
U
پل ناوبری
navigation
U
ناوبری
universal drafting machine
U
خط کش ناوبری
pilots
U
ناوبری کردن
coasts
U
ناوبری کرانهای
electronic navigation
U
ناوبری الکترونیکی
aerial navigation
U
ناوبری هوایی
pilot
U
ناوبری کردن
inertial navigation
U
ناوبری لختی
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
celestial navigation
U
ناوبری نجومی
navigation light
U
چراغهای ناوبری
satellite navigation
U
ناوبری ماهوارهای
pilots
U
راهنمای ناوبری
piloted
U
راهنمای ناوبری
bathymetric navigation
U
ناوبری ژرفایافتی
piloted
U
ناوبری کردن
pilot
U
راهنمای ناوبری
navigating
U
ناوبری کردن
navigates
U
ناوبری کردن
dead reckonning
U
ناوبری کور
navigated
U
ناوبری کردن
navigate
U
ناوبری کردن
coast
U
ناوبری کرانهای
aids to navigation
U
کمکهای ناوبری
omega
U
سیستم ناوبری امگا
vector
U
مسیر ناوبری هواپیما
vectors
U
مسیر ناوبری هواپیما
tacan
U
سیستم ناوبری تاکان
subsurface navigation
U
ناوبری زیر سطحی
hyperbolic navigation system
U
روش ناوبری هذلولی
navigational aids
U
وسایل کمک ناوبری
stellar inertial navigation
U
ناوبری لختی ستارهای
dead reckonning tracer
U
میز ناوبری کور
day beacon
U
برج ناوبری روز
aids to navigation
U
وسایل کمک ناوبری
inertial navigation system
U
سیستم ناوبری ماندی
navigational grid
U
بادزن کمک ناوبری
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
celestial navigation
U
ناوبری بااستفاده از صور فلکی
astro tracker
U
وسیله ناوبری خودکار نجومی
visual flight
U
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
tactical air navigation
U
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
coasting
U
ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
augmentation support set
U
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
day beacon
U
برج ناوبری مورد استفاده درروز
hyperbolic navigation
U
ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
pseudostereo
U
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
dead reckonning tracer
U
وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
pursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
situation indicator
U
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
radial
U
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials
U
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
pseudopursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
radar danning
U
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
plotting
U
رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
consol
U
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
grid lines
U
خطوط شبکه
grid interval
U
فاصله خطوط شبکه
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
model
U
نقشه
modeled
U
نقشه
modelled
U
نقشه
models
U
نقشه
visual aid
U
نقشه
schemed
U
نقشه
scheme
U
نقشه
design
U
نقشه
plans
U
نقشه کف
plans
U
نقشه
plan
U
نقشه کف
map maker
U
نقشه کش
cartographer
U
نقشه کش
cartographers
U
نقشه کش
rambling
U
بی نقشه
designers
U
نقشه کش
draughtsmen
U
نقشه کش
draughtsman
U
نقشه کش
draftsmen
U
نقشه کش
designs
U
نقشه
plan
U
نقشه
planner
U
نقشه کش
plat
U
نقشه
projects
U
نقشه
charting
U
نقشه
projected
U
نقشه
plotless
U
بی نقشه
planners
U
نقشه کش
draftsman
U
نقشه کش
cartograph
U
نقشه
project
U
نقشه
programs
U
نقشه
program
U
نقشه
plan view
U
نقشه کف
designer
U
نقشه کش
drawings
U
نقشه
drawing
U
نقشه
tracer
U
نقشه کش
mounted map
U
نقشه
planless
U
بی نقشه
charts
U
نقشه
plots
U
نقشه
outlines
U
نقشه
map
U
نقشه
tracers
U
نقشه کش
plot
U
نقشه
maps
U
نقشه
schemes
U
نقشه
chart
U
نقشه
charted
U
نقشه
outlining
U
نقشه
outlined
U
نقشه
plotted
U
نقشه
outline
U
نقشه
perspective grid
U
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
drawing
U
نقشه کشی
drawing
U
نقشه کارگاهی
pattern
U
نقشه ساختن
site plan
U
نقشه محل
site plan
U
نقشه جایگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com