Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mountains influnce climate
U
کوه دراب و هوا تاثیر دارد
Other Matches
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
submers
U
دراب فروبردن
wading
U
دراب راه رفتن
waded
U
دراب راه رفتن
wades
U
دراب راه رفتن
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
emulsion
U
ذرات چربی دراب
natant
U
شناور یامتحرک دراب
trim
U
موقعیت قایق دراب
trimmest
U
موقعیت قایق دراب
trims
U
موقعیت قایق دراب
wade
U
دراب راه رفتن
soak
U
دراب فرو بردن
emulsions
U
ذرات چربی دراب
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
souse
U
دراب غوطه ورشدن
soaks
U
دراب فرو بردن
trimmest
U
موقعیت تخته موج دراب
trim
U
موقعیت تخته موج دراب
there is nothing like leather
U
هر که نقش خویشتن بیند دراب
stagnicolous
U
زندگی کننده دراب راکد
sloshes
U
دراب چلپ وچلوپ کردن
bleb
U
حباب هوا دراب یاشیشه
slosh
U
دراب چلپ وچلوپ کردن
sloshing
U
دراب چلپ وچلوپ کردن
trims
U
موقعیت تخته موج دراب
submerges
U
دراب فرو بردن زیر اب کردن
submerged
U
دراب فرو بردن زیر اب کردن
adjusting to water
U
حرکت در هوا هنگام فرود دراب
submerging
U
دراب فرو بردن زیر اب کردن
halobiont
U
موجود زیست کننده دراب شور
ready solubility in water
U
امادگی برای زودحل شدن دراب
submerge
U
دراب فرو بردن زیر اب کردن
kill devil
U
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
catamaran
U
نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
catamarans
U
نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
dousing
U
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
doused
U
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
douse
U
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowsed
U
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
douses
U
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowses
U
دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
duck and drake
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
dabbling
U
دراب شلپ شلپ کردن
dabbles
U
دراب شلپ شلپ کردن
dabbled
U
دراب شلپ شلپ کردن
dabble
U
دراب شلپ شلپ کردن
chains
U
دارد.
are there any remarks?
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
he has a rage for money
U
دارد
chain
U
دارد.
he has worms
U
دارد
hast
U
او دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
has
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
what the odds
U
چه اهمیت دارد
virus
U
وجود دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
viruses
U
وجود دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
walls have ears
U
گوش دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
he is fifty
U
تمام دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
god is
U
خداوجود دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
the probability is
U
احتمال دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
basses
U
کسی که صدای بم دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
in all like
U
احتمال کلی دارد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
NVRAM
U
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
mission critical
U
که شرکت شما به آن بستگی دارد
What a lovely tall figure she has .
U
چه قد وبا لای قشنگه دارد
mistress of cooking
U
زنی که در اشپزی دست دارد
She has a warm heart.
U
قلب گرم ومهربانی دارد
He has a good permanent job.
U
شغل ثابت خوبی دارد
Blood circulates in the body.
U
خون در بدن جریان دارد
pavonazzo
U
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
He has a glib(persuasive)tongue.
U
زبان چرب ونرمی دارد
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
The child is going to go to bed.
U
بچه دارد می رود بخواب
He must have a hand in it.
U
حتما" دراینکار دست دارد
She is stuffy and conceited.
U
دماغش باد دارد ( پر افاده )
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
he has a spite against me
U
بامن کینه یاعداوت دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com