English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
creme U نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
kumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
skipjack U بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
gabionade U خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
bloody marys U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
moleskin U جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
resurection pie U کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
matelote U یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
gastronome U EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
the food was smoked U خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
they are under serveillance U انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
promenade concert U مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
bacillus U باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
rolling U نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
gridiron U اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
wimble U هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
crazing mill U اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
embrasures U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
embrasure U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
G-strings U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
kermis U جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
brainstorming U گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
vasculum U کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
energetics U رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
bowling alleys U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bowling alley U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
sand iron U یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
quiot U حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
clobber U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
autoharp U سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
clobbers U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
churchwardens U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
clobbering U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
bandstands U تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
bandstand U تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
beanpole U چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
a hot potato <idiom> U [بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
beanpoles U چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
etna U فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
food U خوراک
nourishment U خوراک
keep U خوراک
messmate U هم خوراک
foods U خوراک
nutriments U خوراک
nutriment U خوراک
tucker U خوراک
intake U خوراک
intakes U خوراک
butterpump U غم خوراک
nutrition U خوراک
fare U خوراک
fared U خوراک
faring U خوراک
passage money U خوراک
viands U خوراک
repast U خوراک
repasts U خوراک
messes U :یک خوراک
at mess U سر خوراک
tacks U خوراک
tacking U خوراک
tacked U خوراک
tack U خوراک
meat U خوراک
meats U خوراک
fares U خوراک
feeds U خوراک
mess U :یک خوراک
chows U خوراک
chow U خوراک
oligotrophic U کم خوراک
victuals U خوراک
feed U خوراک
keeps U خوراک
pabulum U خوراک
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
griddle cake U نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
treats U خوراک رایگان
boarding houses U خوابگاه و خوراک
boarding house U خوابگاه و خوراک
autotroph U خوراک ساز
treated U خوراک رایگان
treat U خوراک رایگان
recipe U خوراک دستور
at meat U سر خوراک یا غذا
insect U کرم خوراک
insects U کرم خوراک
feeder U خوراک دهنده
feeders U خوراک دهنده
viand U خوراک ماکولات
nourishes U خوراک دادن
nourished U خوراک دادن
nourish U خوراک دادن
regales U خوراک لذیذ
slops U خوراک ابکی
recipes U خوراک دستور
to d. up U خوراک گذاردن
hors d'oeuvre U پیش خوراک
hors d'oeuvres U پیش خوراک
grub U خوراک خواربار
health food U خوراک بهداشتی
health foods U خوراک بهداشتی
junk food U گنده خوراک
chop house U خوراک خانه
he partook of fare U در خوراک ما شریک شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com