English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
i am in receipt of your letter U نامه شما واصل گردید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
versailles treaty U گردید
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
he was ordered to europe U او باروپاگسیل گردید
he was put to flight U مجبوربفرار گردید
the secret will open to me U خواهد گردید
kaldor criterion U مطرح گردید
contour U خط واصل
he set out for the village U سوی ده رهسپار گردید
hard hyphen U خط تیره واصل
hard space U فاصله واصل
genetically U ازلحاظ پیدایش واصل
contour interval U فاصله خطوط واصل
monogenic U دارای یک ریشه واصل
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
legs U خط واصل بین دو نقطه شاخه
leg U خط واصل بین دو نقطه شاخه
monogenic U دارای ریشه واصل مشترک
monophyletic U وابسته بیک ریشه واصل
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
pandours or doors U امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
epistle U نامه
post boy U نامه بر
epistles U نامه
letters U نامه
carrier U نامه بر
manifests U نامه
carriers U نامه بر
letter U نامه
manifesting U نامه
correspoundence U نامه ها
breve U نامه
manifest U نامه
manifested U نامه
marriage contract U عقد نامه
swearing formula U قسم نامه
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
light list U چراغ نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
swamped with letters U غرق نامه
letter writing U نامه نگاری
letters of administration U قیم نامه
the original letter U عین نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
letter of recommendation U توصیه نامه
pigeongram U نامه کبوتر
pursuivant U نامه رسان
questionary U پرسش نامه
recognizance U تعهد نامه
recognizance U التزام نامه
passionary U مصیبت نامه
passionary U شهادت نامه
registered letter U نامه سفارشی
road book U راه نامه
packet boat U کشتی نامه بر
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
surety bond U تضمین نامه
protocol U پیوند نامه
swearing formula U سوگند نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
sylva U درخن نامه
tenency agreement U اجاره نامه
protocols U پیوند نامه
bill of lading U بار نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
bylaws U ایین نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
collins U نامه پر سود
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of divorce U طلاق نامه
treaties U عهد نامه
treaties U موافقت نامه
treaty U عهد نامه
treaty U موافقت نامه
testimonial U گواهی نامه
testimonial U تصدیق نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonials U تصدیق نامه
rental U اجاره نامه
acknowledgment U شهادت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
bail bond U ضمانت نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
corrigenda U غلط نامه
credential U استوار نامه
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
letter book U رونوشت نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter missive U امر نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of invitation U دعوت نامه
guaranty U ضمانت نامه
genealogical tree U نسب نامه
decameron U داستان نامه
deed of conveyance U صلح نامه
deed of endowment U وقف نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of transfer U انتقال نامه
demand note U مطالبه نامه
epistoler U نامه نویس
escape chit U امان نامه
formulary U دستور نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
certificate of authority U وکالت نامه
full power of attorney U وکالت نامه
letter of attorney U وکالت نامه
power of attorney U وکالت نامه
power of authority U وکالت نامه
power of procuration U وکالت نامه
letter of reference U معرفی نامه
letter of reference U توصیه نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
certificate of authority U اختیار نامه
full power of attorney U اختیار نامه
power of attorney U اختیار نامه
power of authority U اختیار نامه
power of procuration U اختیار نامه
warrant of attorney U اختیار نامه
certificate of authority U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اجازه نامه
power of attorney U اجازه نامه
power of authority U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
Are there any letters for me? U من نامه ای ندارم؟
threnddy U سوگ نامه
dictionary U واژه نامه
glossary U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
dictionary U لغت نامه
glossary U لغت نامه
lexicon [dictionary] U لغت نامه
word book U لغت نامه
wordbook U لغت نامه
hear from <idiom> U دریافت نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
threnod U سوگ نامه
threnode U سوگ نامه
waybill U بار نامه
waybill U راه نامه
letter of attorney U اختیار نامه
word hoard U لغت نامه
wordbook U واژه نامه
written contract U پیمان نامه
log book U رخداد نامه
log books U رخداد نامه
storybook U داستان نامه
Did you carry (deliver) the letter ? U نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation. U توصیه نامه
paeans U پیروزی نامه
genealogical U شجره نامه
family tree U نسب نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com