Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pontificalia
U
جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
pastoralism
U
روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
homage
U
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
noting
U
نامه رسمی
missives
U
نامه رسمی
missive
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
note
U
نامه رسمی
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
memoire
U
نامه غیر رسمی
pro memoria
U
نامه غیر رسمی
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
memorandums
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandum
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
judicial writ
U
نامه رسمی صادره از محکمه
memoranda
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorials
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
memorial
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
protests
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
write me every week
U
هر هفته برای من نامه بنویسید
application
[for something]
U
درخواست نامه
[برای چیزی]
on-call service
U
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
Has a letter arrived for me?
U
آیا برای من نامه ای رسیده است؟
cognizance
U
ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
envelopes
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelope
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
esquire
U
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
appointee
U
گماشته
appointees
U
گماشته
orderly officen
U
گماشته
batman
U
گماشته
procurators
U
گماشته
procurator
U
گماشته
commissionaires
U
گماشته
commissionaire
U
گماشته
lockman
U
گماشته
orderlies
U
گماشته
batmen
U
گماشته
orderly
U
گماشته
assignee
U
گماشته
wordprocessing
U
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
agent
U
گماشته وکیل
bureaucreat
U
گماشته اداری
agents
U
گماشته وکیل
man of business
U
وکیل گماشته
commissary
U
گماشته مباشر
commissaries
U
گماشته مباشر
executive officen
U
گماشته اجرا
prelatism
U
اسقفی
bishopric
U
اسقفی
subdeacon
U
معاون گماشته روحانی
bishopric
U
مقام اسقفی
diocesan
U
جزوحوزه اسقفی
prelacy
U
مقام اسقفی
episcopate
U
رتبه اسقفی
dependent
U
تابع نان خور گماشته
sees
U
مقر یا حوزه اسقفی
crosier
U
عصای اسقفی یاکشیشی
see
U
مقر یا حوزه اسقفی
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
mitering
U
انتصاب بمقام اسقفی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
crozier
U
عصای اسقفی یاکشیشی
mitring
U
انتصاب بمقام اسقفی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pontify
U
سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
cathedratic
U
وابسته بکرسی بامقام اسقفی
common
U
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest
U
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners
U
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
CMIP
U
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
pontificates
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontifical
U
وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
pontificated
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificate
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificating
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
prelatess
U
زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
to take orders
U
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
gymnasiarch
U
گماشته اموزشگاههای بازی وورزش که ازاهل اتن بود ورزشکاربزرگ
nomothetes
U
کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
expressman
U
کسیکه گماشته گرفتن وزودرساندن امانات است کارمندبنگاه حمل سری
long shoreman
U
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
o king
U
ای پادشاه
queen
U
زن پادشاه
our sovereingn
U
پادشاه
queens
U
زن پادشاه
potentates
U
پادشاه
rex
U
پادشاه
king
U
پادشاه
head of state
U
پادشاه
monarch
U
پادشاه
Shahs
U
پادشاه
kings
U
پادشاه
potentate
U
پادشاه
Shah
U
پادشاه
monarchs
U
پادشاه
sovereigns
U
پادشاه
sovereign
U
پادشاه
kingless
U
بی پادشاه
queenconsort
U
زن پادشاه
constitutional monarch
U
پادشاه
rial
U
پادشاه ملکه
oberon
U
پادشاه پریان
king of england
U
پادشاه انگلستان
regicide
U
قتل پادشاه
regicides
U
قتل پادشاه
kings palace
U
کاخ پادشاه
kings palace
U
قصر پادشاه
sign manual
U
امضا پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
kingling
U
پادشاه کوچک
fit for a king
U
لایق پادشاه
regents
U
نماینده پادشاه رئیس
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
privy seal
U
مهر شخصی پادشاه
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
aeolus
U
پادشاه تسالی یونان
lord lieutenant
U
نماینده پادشاه در ایالات
regent
U
نماینده پادشاه رئیس
croesus
U
کراسوس : پادشاه یونان
raja or rajah
U
راجه-امیریا پادشاه
his britannic majesty
U
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
dauphiness
U
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
kinglet
U
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
they attended the king
U
ایشان درخدمت پادشاه بودند
gordian
U
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
regius professor
U
استاد منصوب ازطرف پادشاه
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
herod
U
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
priam
U
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dais
U
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
infante
U
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
queen dowager
U
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
kingmaker
U
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
empires
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com