English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
get a fix on something <idiom> U نامه الکترونی دریافت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hear from <idiom> U دریافت نامه
mail call U دریافت نامه از پستخانه
electron multiplier U چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
beams U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
receives U اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receive U اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
receive U دریافت کردن
come into <idiom> U دریافت کردن
draw U دریافت کردن
recieve U دریافت کردن
draws U دریافت کردن
pull down U دریافت کردن
receives U دریافت کردن
recovers U دریافت کردن
recovering U دریافت کردن
recover U دریافت کردن
acquire U دریافت کردن
acquires U دریافت کردن
acquiring U دریافت کردن
pick up <idiom> U دریافت کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
obtain U گرفتن یا دریافت کردن
obtained U گرفتن یا دریافت کردن
obtains U گرفتن یا دریافت کردن
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
cashing U دریافت کردن صندوق پول
cashes U دریافت کردن صندوق پول
cash U دریافت کردن صندوق پول
hold U دریافت کردن گرفتن توقف
cashed U دریافت کردن صندوق پول
holds U دریافت کردن گرفتن توقف
pick up <idiom> U سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
hitching U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitches U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitch U کامل کردن پاس به دریافت کننده
tight end U مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
to i. any one into abenefice U کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
inducts U مستقر کردن دریافت کردن
induct U مستقر کردن دریافت کردن
inducted U مستقر کردن دریافت کردن
inducting U مستقر کردن دریافت کردن
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
type front U نوعی روش تایپ کردن نامه ها
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
electron lens U لنز الکترونی
electron lens U عدسی الکترونی
electron hole U حفره الکترونی
computers U حسابگر الکترونی
electron theory U تئوری الکترونی
computer U حسابگر الکترونی
electron gun U تفنگ الکترونی
electron microscope U میکروسکپ الکترونی
electron microscope U میکروسکوپ الکترونی
electron theory U نظریه الکترونی
electron tube U لامپ الکترونی
electron telescope U تلسکوپ الکترونی
electron shower U رگبار الکترونی
electron sheath U پوسته الکترونی
electron ray U اشعه الکترونی
electron physics U فیزیک الکترونی
tube U لامپ الکترونی
electron mirror U اینه الکترونی
electron gas U گاز الکترونی
electron flow U جریان الکترونی
guns U تفنگ الکترونی
gun U تفنگ الکترونی
one electron atom U اتم تک الکترونی
electron capture U جاذبه الکترونی
electron particle U ذره الکترونی
electron avalanche U بهمن الکترونی
electron beam U پرتوی الکترونی
electron beam U اشعه الکترونی
electron bombardment U بمباران الکترونی
electron camera U دوربین الکترونی
tubes U لامپ الکترونی
electron cascade U ابشار الکترونی
electron diffraction U پراش الکترونی
electron density U چگالی الکترونی
electron cutting U برش الکترونی
electron current U جریان الکترونی
electron coupling U تزویج الکترونی
barrier layer U بند الکترونی
electron coupling U پیوست الکترونی
electron could U ابر الکترونی
electron configuration U ارایش الکترونی
electron cloud U ابر الکترونی
electron capture U ربایش الکترونی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
electronic formula U فرمول الکترونی
electronic microscope U میکروسکوپ الکترونی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electronic structure U ساختار الکترونی
electronic switch U سوئیچ الکترونی
electronic transition U جهش الکترونی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic flash U فلاش الکترونی
electron wave U موج الکترونی
electronic current U جریان الکترونی
electronic excitation U تحریک الکترونی
electronic density U چگالی الکترونی
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to give notice to quit [one's residence] U لغو کردن اجاره نامه [و ترک ساختمان]
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
glass type tube U لامپ الکترونی شیشهای
depletion layer capacitance U فرفیت بند الکترونی
eniac U ماشین حساب الکترونی
density of an electron beam U چگالی اشعه الکترونی
welding by electron beam U جوشکاری با اشعه الکترونی
phosphor U معمولا اشعه الکترونی
electron beam welding U جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam cutting U برش با اشعه الکترونی
electron beam generator U مولد اشعه الکترونی
barrier layer capacitance U فرفیت بند الکترونی
electron microscope U ذره بین الکترونی
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
forbidden transition U جهش الکترونی ممنوع
multidentate atom U اتم چند الکترونی
electron disintegration U فرو ریزش الکترونی
gas filled valve U لامپ الکترونی گازی
input circuit U مدار ورودی لامپ الکترونی
electron beam focusing U تمرکز دهی اشعه الکترونی
octal glass type tube U لامپ الکترونی هشت پایهای
electron beam deflection system U سیستم شکست پرتو الکترونی
beam current at a specified point U شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
thermoelectron U الکترونی که در اثر گرماصادر شود
output circuit U مدار خروجی لامپ الکترونی
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
mu U فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
billet U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeted U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
bread-boards U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
electron gun U بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
sferics U دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
processor U کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron beam recording U ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
electronics U شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
y plates U صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
gun U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
sensing U دریافت
synecdoche U هم دریافت
collections U دریافت
collection U دریافت
mental perception U دریافت
apperception U دریافت
delivery U دریافت
receipts U دریافت
inception U دریافت
apprehensions U دریافت
apprehension U دریافت
discernment U دریافت
comprehensions U دریافت
transmission/reception of messages U دریافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com