Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an open letter
U
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to readdress a letter
U
عنوان نامهای را عوض کردن
round robin (letter)
<idiom>
U
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
head line
U
عنوان سرصفحه روزنامه
press campaingn or stunt
U
مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
staffers
U
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffer
U
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
epistolary
U
نامهای
letter-bombs
U
بمب نامهای
letter-bomb
U
بمب نامهای
the underwritten names
U
نامهای زیرین
send a letter
U
نامهای بفرستید
i had a lettr from him
U
نامهای از او داشتم
dictionary sort
U
ترتیب واژه نامهای
acknowledging
U
وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledges
U
وصول نامهای را اشعار داشتن
to prove a will
U
درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
blind letter
U
نامهای که نام ونشان روشن ندارد
pasquinade
U
جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
open cover
U
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
notes
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
letter de chancellerie
U
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
noting
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
consular convention
U
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
letters patent
U
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
wild card
U
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
papering
U
روزنامه
papered
U
روزنامه
journals
U
روزنامه
newspapers
U
روزنامه
papers
U
روزنامه
paper
U
روزنامه
newspaper
U
روزنامه
the daily paper
U
روزنامه
journal
U
روزنامه
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
official gazette
U
روزنامه رسمی
newsstand
U
روزنامه فروشی
sportswriter
U
خبرنگارورزشی روزنامه
publicist
U
روزنامه نگار
logbook
U
روزنامه دریاپیمایی
publicists
U
روزنامه نگار
local paper
U
روزنامه محلی
news agent
U
روزنامه فروش
editor
U
سردبیر روزنامه
news vendor
U
روزنامه فروش
newspaper columns
U
ستونهای روزنامه
official jurnal
U
روزنامه رسمی
journalists
U
روزنامه نگار
paper boys
U
روزنامه فروش
journal
U
دفتر روزنامه
daily
U
روزنامه یومیه
dailies
U
روزنامه یومیه
newspaperman
U
روزنامه فروش
journals
U
دفتر روزنامه
paper boy
U
روزنامه رسان
journalist
U
روزنامه نگار
book of account
U
دفتر روزنامه
daily news paper
U
روزنامه یومیه
day book
U
دفتر روزنامه
daybook
U
دفتر روزنامه
newsmen
U
روزنامه فروش
newsman
U
روزنامه فروش
cutting
U
برش روزنامه
paper boy
U
روزنامه فروش
newsprint
U
طبع روزنامه
newspaperman
U
روزنامه نگار
newspapermen
U
روزنامه نگار
journalism
U
روزنامه نگاری
column
U
ستون روزنامه
paper boys
U
روزنامه رسان
columns
U
ستون روزنامه
gazetteer
U
روزنامه نویس
onomasticon
U
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
unit journal
U
دفتر روزنامه یکان
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
name plates
U
نام و آرم روزنامه
journalistic
U
وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
semi monthly
U
روزنامه یامجله دوهفتگی
journals
U
دفتر روزنامه یکان
newsboy
U
پسر روزنامه فروش
news room
U
اطاق روزنامه خوانی
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
newspaperman
U
صاحب وگرداننده روزنامه
newsprint
U
ماشین چاپ روزنامه
news-stands
U
جایگاه فروش روزنامه
news-stand
U
جایگاه فروش روزنامه
news stand
U
جایگاه فروش روزنامه
newsstand
U
دکه روزنامه فروشی
headliner
U
نویسنده سرمقاله روزنامه
purchase journal
U
دفتر روزنامه خرید
commonly read paper
U
روزنامه کثیر الانتشار
intelligence journal
U
دفتر روزنامه اطلاعات
a newspaper's political affiliation
U
وابستگی سیاسی روزنامه ها
journal
U
دفتر روزنامه یکان
sales d.
U
دفتر فروش روزنامه
newspaper
U
روزنامه نگاری کردن
newspapers
U
روزنامه نگاری کردن
newspapermen
U
صاحب وگرداننده روزنامه
editoress
U
مدیره روزنامه یامجله
standards
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
newsstand
U
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
editorial board
U
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
city article
U
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
feuilleton
U
پاورقی قسمت پایین روزنامه
he writes for the papers
U
برای روزنامه هامقاله مینویسد
back copy
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tabloid
U
روزنامه نیم قطع و مصور
tabloids
U
روزنامه نیم قطع و مصور
back issue
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
offprint
U
مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
balaam
U
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
scrapping
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
tear sheet
U
قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
shirt-tail
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scrapped
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
shirt-tails
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scraps
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
feuilleton
U
کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
envelope
U
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes
U
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
advertorial
U
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
penny a liner
U
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
agony aunt
U
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
ground
U
عنوان
topic
U
عنوان
rubrics
U
عنوان
rubric
U
عنوان
epithets
U
عنوان
capitulary
U
عنوان
epithet
U
عنوان
heading
U
عنوان
themes
U
عنوان ها
headings
U
عنوان
topics
U
عنوان ها
subjects
U
عنوان ها
name
U
عنوان
title
U
عنوان
names
U
عنوان ها
titles
U
عنوان ها
life peers
U
عنوان
headlines
U
عنوان
headline
U
عنوان
subject
[topic]
U
عنوان
headwords
U
عنوان
headword
U
عنوان
head line
U
عنوان
caption
U
عنوان
titles
U
عنوان
print
U
عنوان و..
printed
U
عنوان و..
title
U
عنوان
by way of remainder
U
به عنوان رد
life peer
U
عنوان
captions
U
عنوان
prints
U
عنوان و..
appellative
U
عنوان
in a topic form
U
بصورت عنوان
intitule
U
عنوان دادن به
doctorate
U
عنوان دکتری
nowise
U
به هیچ عنوان
berths
U
کسب عنوان
berthed
U
کسب عنوان
berthing
U
کسب عنوان
on loan
U
به عنوان قرض
berth
U
کسب عنوان
guize
U
روبند عنوان
doctorates
U
عنوان دکتری
message heading
U
عنوان پیام
head
U
عنوان مبحث
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com