English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
security council U شورای امنیت
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
u.n. U سازمان ملل متحد
united nations organization U سازمان ملل متحد
United Nations U سازمان ملل متحد
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
dumbarton oaks conference U شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
tutoship U قیمومت
wardship U قیمومت
mandated U قیمومت
protectorate U قیمومت
tutelage U قیمومت
mandates U قیمومت
cuardianship U قیمومت
trusteeship U قیمومت
protectorates U قیمومت
mandating U قیمومت
tutorship U قیمومت
tutorage U قیمومت
mandate U قیمومت
guardianship U قیمومت
tutorials U مربوط به قیمومت
department of trusteeship U اداره قیمومت
patronage U سرپرستی قیمومت
tutorial U مربوط به قیمومت
mandated U حکم قیمومت
deparment of trusteeship U اداره قیمومت
mandating U حکم قیمومت
mandate U حکم قیمومت
mandates U حکم قیمومت
letters of administration U اختیارنامه قیمومت
mandate U تحت قیمومت دراوردن
mandates U تحت قیمومت دراوردن
wardship U اداره و یامقام قیمومت
mandated territory U سرزمین تحت قیمومت
mandating U تحت قیمومت دراوردن
mandated U تحت قیمومت دراوردن
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure U سازمان سازمان دادن
structuring U سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structures U سازمان سازمان دادن
to mandate a territory to a country U منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
board of governors U شورای مدیران
councils of war U شورای نظامی
guardian council U شورای نگهبان
teachers' institute U شورای اموزگاران
court martiall U شورای نظامی
council ofwar U شورای نظامی
council of physicians U شورای پزشکی
council of physicians U شورای پزشکان
council ofwar U شورای جنگ
council of ministers U شورای وزیران
pontifex U شورای مذهبی
parish council U شورای محلی
synods U شورای کلیسایی
synod U شورای کلیسایی
council of war U شورای نظامی
councils of war U شورای جنگ
economic council U شورای اقتصادی
council of war U شورای جنگ
nordic council U شورای شمالی
security U امنیت
safety U امنیت
peacefulness U امنیت
column research council U شورای تحقیق بر ستونها
council of entent U شورای حسن تفاهم
council of economic advisers U شورای مشاوران اقتصادی
college entrance examinations board U شورای امتحانات ورودی
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
synodical U مربوط به شورای کلیسایی
synodic U مربوط به شورای کلیسایی
the national consultative assembly U مجلس شورای ملی
national consulative assembly U مجلس شورای ملی
ceeb (college entrance examination board U شورای امتحانات ورودی
security council U شورای حفافتی یکان
legislative assembly U مجلس شورای ملی
executive council [of a political party] U شورای مجریه [سیاست]
executive [of a political party] U شورای مجریه [سیاست]
security service U اداره امنیت
angle of safety U زاویه امنیت
safety U امنیت محفوفیت
buffer distance U حاشیه امنیت
data security U امنیت داده ها
physical security U امنیت فیزیکی
internal security U امنیت داخلی
buffer distance U محوطه امنیت
external security U امنیت خارجی
national security U امنیت ملی
computer security U امنیت کامپیوتر
security U اداره امنیت
safety fork U دوشاخه امنیت
job security U امنیت شغلی
security force U اداره امنیت
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
duma U مجلس شورای منتخب شهر
pontifex U عضو شورای کشیشان کاتولیک
deputy of the parliament U وکیل مجلس شورای ملی
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
software security U امنیت نرم افزاری
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
duma U انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
witan U اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
farmer general U مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
federated U متحد
allied U متحد
federates U متحد
married U متحد
confederates U متحد
in league U متحد
confederate U متحد
federating U متحد
federate U متحد
conjunct U متحد
united U متحد
associates U متحد
unified U متحد
one U متحد
associating U متحد
ones U متحد
associated U متحد
corporate U متحد
associate U متحد
federal U متحد
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
uniforms U متحد الشکل
uniform U متحد الشکل
unify U متحد کردن
ally U متحد کردن
unites U متحد کردن
federating U متحد کردن
uniting U متحد کردن
federate U متحد کردن
unifying U متحد کردن
unifies U متحد کردن
unite U متحد کردن
federated U متحد کردن
federates U متحد کردن
running mate U متحد انتخاباتی
running mates U متحد انتخاباتی
nexus U گروه متحد
realigning U متحد شدن
to make common cause U متحد شدن
realigned U متحد شدن
unified U متحد شده
close-knit U صمیمی و متحد
unified command U فرماندهی متحد
unifier U متحد کننده
realign U متحد شدن
allying U متحد کردن
unitive U متحد کننده
realigns U متحد شدن
accrete U متحد کردن
bands U متحد کردن
band U متحد کردن
concentric U متحد المرکز
band U متحد شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com