Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exclave
U
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enclaves
U
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave
U
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
infarct
U
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
enclaves
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclave
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
parted
U
جداشده
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
discerption
U
تکه جداشده
foreignism
U
رسم بیگانه بیگانه پرستی
dusted
U
گرد وخاک
dusts
U
گرد وخاک
dust
U
گرد وخاک
flyings
U
رشته هایالیف هایی که ازچیزی جداشده بهوامیرود
The dust was laid ( settled ) .
U
گرد وخاک نشست
Water lays the dust.
U
آب گرد وخاک رامی خواباند
kame
U
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
zonular
U
ناحیهای
regional
U
ناحیهای
regionally
U
ناحیهای
zonal
U
ناحیهای
zone
U
ناحیهای شدن
zones
U
ناحیهای شدن
parochial
U
ناحیهای محدود
zonal
U
مداری ناحیهای
zonary
U
مداری ناحیهای
area graph
U
نمودار ناحیهای
area search
U
جستجوی ناحیهای
communal relationship
U
روابط ناحیهای
regional gap
U
شکاف ناحیهای
selective quenching
U
سردکنندگی ناحیهای
regional development
U
توسعه ناحیهای
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
suburban or local railway
U
راه اهن ناحیهای
piedmont
U
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
patagonia
U
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
chorographic
U
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
balkanize
U
ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
stratosphere
U
ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
inversion
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
chorography
U
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
regional agency
U
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
clippings
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
image
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
clips
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
bit map
U
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
clipped
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip
U
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
fairgrounds
U
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
triangulation
U
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
fairground
U
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
oversea
U
بیگانه
foreign
U
بیگانه
outsider
U
بیگانه
foreigners
U
بیگانه
xenophobe
U
بیگانه
foreigner
U
بیگانه
strange
U
بیگانه
peregrin or rine
U
بیگانه
peregrine
U
بیگانه
stranger
U
بیگانه
outsiders
U
بیگانه
aliens
U
بیگانه
exotic
U
بیگانه
barbarian
U
بیگانه
only
U
بس بیگانه
strangest
U
بیگانه
abroad
U
بیگانه
barbarous
U
بیگانه
barbarians
U
بیگانه
alien
U
بیگانه
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
xenophile
U
بیگانه دوست
xenocentrism
U
بیگانه محوری
phagocytosis
U
بیگانه خواری
outlandish
U
بیگانه وار
foreignism
U
اصطلاح بیگانه
foreign subjects
U
اتباع بیگانه
xenophilism
U
بیگانه پرستی
estrangement
U
بیگانه کردن
estrangements
U
بیگانه کردن
abroad
U
ممالک بیگانه
loanword
U
واژه بیگانه
stranger
U
بیگانه کردن
foreignlegion
U
هنگ بیگانه
foreing currency
U
پول بیگانه
xenophobia
U
بیگانه ترسی
xenoplastic
U
همزیست با بیگانه
xenophobe
U
بیگانه ترس
holozoic
U
بیگانه خوار
xenophobe
U
دشمن بیگانه
xenophilous
U
بیگانه پرست
xenophobia
U
بیگانه هراسی
xenophile
U
بیگانه پرست
overseas
U
کشورهای بیگانه
wraparound
U
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
foreignize
U
بیگانه کردن یاشدن
strangers
U
بطور غریب یا بیگانه
estrange
U
بیگانه کردن دورکردن
he is no linguist
U
زبان بیگانه نمیداند
overseas agent
U
نماینده درکشور بیگانه
macrophage
U
یاخته بیگانه خواردرشت
non-resident alien
[NRA]
U
بیگانه غیر مقیم
publican
U
بیگانه صاحب میخانه
publicans
U
بیگانه صاحب میخانه
phagocyte
U
سلول بیگانه خوار
foreign value system
U
نظام ارزشی بیگانه
currencies
U
ارز پول بیگانه
xenoglossophobia
U
هراس از زبانهای بیگانه
currency
U
ارز پول بیگانه
strangely
U
بطور غریب یا بیگانه
barbarize
U
بیگانه یا وحشی شدن
xenoglossophilia
U
عشق به زبانهای بیگانه
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
the a.of boreign words
U
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
neophyte
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive species
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
gringo
U
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
exotic
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
foreignize
U
حالت بیگانه دادن یایافتن
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
gringos
U
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
phagotroph
U
ریزه پرواره بیگانه خوار
tramontane
U
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disunited
U
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite
U
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites
U
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting
U
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize
U
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
phagocytize
U
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
alienability
U
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
images
U
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic
U
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
to purify the person language
U
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
soft clip area
U
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
refresh memory
U
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
short-haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
colours
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
haulage
U
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
prescan
U
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
foreign attachment
U
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
xenophile
U
بیگانه پرست اجنبی پرست
alienates
U
بیگانه کردن منحرف کردن
alienate
U
بیگانه کردن منحرف کردن
avert
U
بیزار کردن بیگانه کردن
averted
U
بیزار کردن بیگانه کردن
averting
U
بیزار کردن بیگانه کردن
averts
U
بیزار کردن بیگانه کردن
alienating
U
بیگانه کردن منحرف کردن
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
some one or other
U
هر کس باشد
admissibly
U
باشد
any old thing
U
هر چه باشد
reflexively
U
باشد
Benedictine
U
باشد
custom's declaration
U
باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com