English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
north-west U شمال غربی در شمال غرب
northwest U شمال غرب شمال غربی
north west U شمال غرب شمال غربی
rubicon U رودی در شمال ایتالیا
north-western U شمال غربی
north westerly U شمال غربی
north-westerly U شمال غربی
north western U شمال غربی
NW U شمال غربی
northwestern U شمال غربی
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
northwestwards U بطرف شمال غربی
northwester U طوفان شمال غربی
northwester U باد شمال غربی
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
northing U عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
north east U شمال شرق شمال شرقی
north north east U میان شمال و شمال خاور
northeast U شمال شرقی شمال شرق
holarctic U وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
locarno treaty U ایتالیا
Italy U ایتالیا
italiot or ote U مقیم ایتالیا
campo santo U گورستان ایتالیا
Rome U پایتخت ایتالیا
quirinal U حکومت ایتالیا
quirinal U دولت ایتالیا
tuscan U وابسته بتوسکانی در ایتالیا
sienna U نام شهری در ایتالیا
big five U ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
zonular U ناحیهای
regional U ناحیهای
zonal U ناحیهای
regionally U ناحیهای
e c s c (european coal & steel commissio U فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
Italian stucco is world famous . U گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
podesta U رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
cornicione U [قرنیز دیوار در سبک رنسانس ایتالیا]
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
communal relationship U روابط ناحیهای
regional gap U شکاف ناحیهای
selective quenching U سردکنندگی ناحیهای
regional development U توسعه ناحیهای
zonal U مداری ناحیهای
parochial U ناحیهای محدود
area graph U نمودار ناحیهای
zonary U مداری ناحیهای
zone U ناحیهای شدن
zones U ناحیهای شدن
area search U جستجوی ناحیهای
a comparison of the tax systems in Italy and Spain U مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
suburban or local railway U راه اهن ناحیهای
Floreale U [سبک تزئینات منزل در معماری هنر نوی ایتالیا]
scaramouche U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouch U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Analogical architecture U [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
patagonia U ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
Italian Villa style U [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
gondolas U نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
gondola U نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
stratosphere U ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
balkanize U ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
chorographic U وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
enclave U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
enclaves U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
inversions U ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversion U ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
Cinquecento U [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
image U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
images U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
zone of rock fracture U ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
bit map U ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
exclave U ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
clip U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clipped U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clippings U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clips U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
hesperian U غربی
occidental U غربی
westerly U غربی
High Renaissance U [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
fairground U ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
fairgrounds U ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
triangulation U تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
southwest U بادجنوب غربی
south western U جنوب غربی
west country whipping U بست غربی
westernmost U غربی ترین
westernising U غربی شدن
sou'westers U جنوب غربی
ind U هند غربی
to lie east and west U شرقی غربی
northwestwards U روبشمال غربی
east elevation U نمای غربی
wester U باد غربی
westernizing U غربی شدن
westernizing U غربی کردن
westernises U غربی کردن
westernises U غربی شدن
westernizes U غربی شدن
westernizes U غربی کردن
westernising U غربی کردن
westernized U غربی شدن
westernize U غربی کردن
westernize U غربی شدن
westernized U غربی کردن
westernised U غربی کردن
south-western U جنوب غربی
westerly U باد غربی
wester U طوفان غربی
western hemisphere U نیمکره غربی
westernization U غربی شدن
westwork U بدنه غربی
Wild West U ایالتهای غربی
Western Sahara U صحرای غربی
westernised U غربی شدن
narthex U ایوان غربی کلیسا
libeccio U باد جنوب غربی
libecchio U باد جنوب غربی
southwester U باد جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
roaring forties U منطقه بادهای غربی
turk's capcactus U کاکتوس هند غربی
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
Western Samoa U کشور ساموآی غربی
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
southwestern U واقع در جنوب غربی
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
turk'shead U کاکتوس هند غربی
atlantic U دریای محیط غربی
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
first world U واقع دراروپای غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
southwesterner U اهل جنوب غربی
southwestward U بسوی جنوب غربی
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
westerner U غربی وابسته به مغرب یا باختر
Benin U کشور بنین در افریقای غربی
Ivory Coast U کرانهی مرکزی و غربی افریقا
jonah crab U خرچنگ بزرگ امریکای غربی
western U غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns U غربی وابسته به مغرب یا باختر
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
westerners U غربی وابسته به مغرب یا باختر
wraparound U توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
GI U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
GIs U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
Cornish U وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
denier U نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
khowar U زبان رایج درشمال غربی پاکستان
finlander U اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
granger road U راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
northerly U شمال
north U در شمال
north <adj.> U شمال
north U شمال
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
images U ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic U مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
the north pole U قطب شمال
Libya U شمال افریقا
north-eastern U از شمال خاوری
northwest U شمال باختری
northwardly U سوی شمال
north-eastern U رو به شمال شرق
northeastward U شمال شرقی
north-west U شمال غرب
northbound U عازم شمال
northerners U اهل شمال
grid north U شمال شبکه
northerner U اهل شمال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com