English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wet behind the ears <idiom> U نابالغ ،دهانش بوی شیر میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She has bad breath. U دهانش بو می دهد
living from hand to mouth <idiom> U دستش به دهانش می رسد
a hand to mouth existence <idiom> U دستش به دهانش می رسد
He wants to bite off more than he can chew. U لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
He is stI'll wet behind the ears. U هنوز دهانش بوی شیر می دهد
min U نابالغ
impuberal U نابالغ
immature U نابالغ
underage U نابالغ
non age U نابالغ
impubic U نابالغ
impuberate U نابالغ
under age U نابالغ
prepubescent <adj.> U نابالغ
unfledged U نابالغ نارسا
bobby socker U دختر نابالغ
bobby soxer U دختر نابالغ
unripe U نابالغ نرسیده
minor U شخص نابالغ
under a U خردسال نابالغ صغیر
statutory rape U هتک ناموس دختر نابالغ
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
worlds U میدهد
fibre over Etherenet U میدهد
world U میدهد
the garden provides food U میدهد
readout U را میدهد
point U نشان میدهد
belly dancer U زنیکهرقصشکمانجام میدهد
periodic U که مرتب رخ میدهد
creditor's bill U به ورثه میدهد
periodical U که مرتب رخ میدهد
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
switches U ثیر قرار میدهد
voters U کسی که رای میدهد
factor U ثیر قرار میدهد
factors U ثیر قرار میدهد
timed U ثیر قرار میدهد
voter U کسی که رای میدهد
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
gunner U بازیگری که کمترپاس میدهد
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
what is the thir everning U امشب چه نشان میدهد
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
time U ثیر قرار میدهد
times U ثیر قرار میدهد
transaction U ثیر قرار میدهد.
switched U ثیر قرار میدهد
fastest U کیلو baud میدهد
What does this mean? U این چه معنی میدهد؟
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
fasts U کیلو baud میدهد
it smells sour U بوی ترشیده میدهد
fast U کیلو baud میدهد
switch U ثیر قرار میدهد
fasted U کیلو baud میدهد
it gives off a bad odour U بوی بدی میدهد
upsilon U است وصدای u را در فرانسه میدهد
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
flowchart U ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks U ماشینی که زمان را نشان میدهد
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
adapter U اجازه نصب در سوکت میدهد
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
lending libraries U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
lending library U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
bureaus U ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
bureau U ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
output U امکان نمایش اطلاعات میدهد
outputs U امکان نمایش اطلاعات میدهد
circuit U یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
circulating library U کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
QuickTime U گرافیکی امکان نمایش میدهد.
compacts U روی دیسک فشرده را میدهد
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
logic seeking U دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
goal predicates blackness U زغال از سیاهی خبر میدهد
compacting U روی دیسک فشرده را میدهد
i am tortured with headache U سر درد مرا ازار میدهد
compacted U روی دیسک فشرده را میدهد
compact U روی دیسک فشرده را میدهد
consulting U شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
flow diagram U ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
cock a doodle doo U نامی که بچه بخروس میدهد
bifurcation gate U دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
discrete U که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
numeral U حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
omr U وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
multimedia U پردازش تصویر رو نمایش متن میدهد
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
lock spit U شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
locomotor ataxy U بی نظمی در حرکت دست و پا که از سفلیس رخ میدهد
microsoft U ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
optical U فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص
combo box U ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
numerals U حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
draught line U خطی که اب نشین کشتی رانشان میدهد
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
systems analysis U شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
equivalence U دروازهای که تابع معادل انجام میدهد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
queen's bounty U دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
plain flap U فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
rate gyro U ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
displaying U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
rates U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
displays U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displayed U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
leg spin U چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
know allmen by these presents U بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
display U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
supinator U ماهیچهای ک کف دست رارو به بالاقرار میدهد
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
fasted U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
lightest U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
lighted U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
light U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
stating U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
fast U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
stated U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
chickens come home to roost <idiom> U زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
fastest U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
to be long in coming U خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
gate U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
fasts U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
to be a long time in the coming U خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
waterline U خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
textualist U کسی که زیاد به نص یا لفظ اهمیت میدهد
gates U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
expansion interface U تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
radioactivity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
negative U عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
transients U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
dunite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
negatives U عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
eponym U کسی که نام خود را به ملت یاکشوری میدهد
winning post U تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
port U یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
work load U مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
transient U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
gallows bird U کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
application U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
transitions U نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
It is splendid weather for swimming. U این هوا برای شنا جان میدهد
neper U واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
intelligence quotient U عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
loan shark U کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan sharks U کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
music mistress U بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
transition U نقط های در برنامه یا سیستم که تغییری رخ میدهد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
breaking point U سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic books U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
applications U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com