Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
axial mining
U
مین گذاری محوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
axial position
U
حالت محوری قرارگاه محوری
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
rotate
U
محوری
triaxial
U
سه محوری
axial
U
محوری
rotates
U
محوری
rotated
U
محوری
pivotal
U
محوری
uniaxial
U
یک محوری
axile
U
محوری
adaxial
U
محوری
monaxial
U
یک محوری
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
axial position
U
وضعیت محوری
axial flow impulse turbine
U
توربین محوری
axial load
U
بار محوری
xenocentrism
U
بیگانه محوری
axial ligation
U
لیگاندپوشی محوری
axial flow turbine
U
توربین محوری
axial flow
U
جریان محوری
axial compression
U
فشار محوری
nutation
U
رقص محوری
trochoid
U
محوری فرفرهای
orbital overlap
U
همپوشانی محوری
anthropocentrism
U
انسان محوری
triaxial shear test
U
ازمایش سه محوری
uniaxial bending
U
خمش یک محوری
axial thrust
U
فشار محوری
axial bond
U
پیوند محوری
sociocentrism
U
جامعه- محوری
axial thrust
U
بار محوری
axisymmetric
U
متقارن محوری
thrusts
U
فشار محوری
egocentricity
U
خود محوری
egocentricism
U
خود محوری
uniaxial force
U
نیروی تک محوری
compass swing
U
چرخش خط محوری
pivoting window
U
پنجره محوری
pluriaxial
U
چند محوری
thrust
U
فشار محوری
end thrust
U
فشار محوری
axially symmetric
U
متقارن محوری
axially parallel
U
در راستای محوری
axial runout
U
رانش محوری
axial runout
U
شوک محوری
axial runout
U
ضربه محوری
axial section
U
برش محوری
axial stress
U
تنش محوری
thrusting
U
فشار محوری
axial rake angle
U
زاویه محوری
axially parallel
U
موازی محوری
axial vector
U
بردار محوری
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
thrust
U
بار محوری ضربه
cylinder roller thrust bearing
U
یاطاقان غلطکی محوری
offset distance
U
فاصله برون محوری
radials
U
محوری مربوط به رادیو
thrusting
U
بار محوری ضربه
shaft extension
U
قسمت الحاقی محوری
tog method
U
روش دیدبانی محوری
radial
U
محوری مربوط به رادیو
armature end play
U
بازی محوری ارمیچر
triaxial deformation
U
تغییر شکل سه محوری
thrusts
U
بار محوری ضربه
triaxial compression test
U
ازمایش فشار سه محوری
angular contact thrust ball bearing
U
بلبرینگ طولی محوری
pivot journal
U
یاطاقان گرد محوری
uniaxial
U
دارای یک محور یک محوری
axial rotation symmerty
U
تقارن چرخشی محوری
axial feed method
U
روش تغذیه محوری
double thrust bearing
U
یاطاقان با فشار محوری دوبل
double thrust ball bearing
U
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
rotation about ...
U
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
buttress centres
U
فاصله محوری پشت بندها
parataxic mode
U
شیوه ادراکی خود- محوری
drilling thrust
U
فشار محوری مته کاری
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
sympodium
U
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
end play
U
حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
rachis
U
اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
reverse flow engine
U
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
z axis
U
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
ornithopter
U
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
unit cell
U
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil
U
گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
tilt and swivel
U
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
pure bending
U
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
axis
U
مهره دوم گردن مهره محوری
coding
U
کد گذاری
indention
U
تو گذاری
lineation
U
خط گذاری
policy making
U
سیاست گذاری
coronations
U
تاج گذاری
coronation
U
تاج گذاری
legislation
U
قانون گذاری
imposition of hands
U
دست گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
pricing
U
قیمت گذاری
investment
U
سرمایه گذاری
costing
U
هزینه گذاری
costing
U
قیمت گذاری
sanding
U
ماسه گذاری
ovulation
U
تخمک گذاری
scaling
U
مقیاس گذاری
petarder
U
مامورخرج گذاری پل
lable
U
جهت گذاری
inunction
U
مرهم گذاری
frustration
U
عقیم گذاری
hypothecation
U
گرو گذاری
hyphenation
U
خط تیره گذاری
cupellation
U
قال گذاری
dateline
U
تاریخ گذاری
disposure
U
درمعرض گذاری
dimensioning
U
اندازه گذاری
frustrations
U
عقیم گذاری
hypothecation
U
رهن گذاری
iatraliptics
U
مرهم گذاری
capitalization
U
سرمایه گذاری
interposition
U
پا میان گذاری
ingravescence
U
رو بشدت گذاری
codes and codification
U
علامت گذاری
scoring
U
نمره گذاری
pagination
U
صفحه گذاری
grading
U
نمره گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
mining
U
مین گذاری
coding
U
کد گذاری چیزی
nomography
U
فن قانون گذاری
coding
U
علامت گذاری
impressions
U
نشان گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
valuation
U
ارزش گذاری
piping
U
لوله گذاری
impression
U
نشان گذاری
numbering
U
شماره گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
spacing
U
فاصله گذاری
minelaying
U
مین گذاری
indentations
U
دندانه گذاری
indentation
U
دندانه گذاری
edgings
U
لبه گذاری
edging
U
لبه گذاری
trapping
U
تله گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
demomination
U
نام گذاری
investments
U
سرمایه گذاری
insertion
U
جوف گذاری
lettering
U
حروف گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
lodgement
U
ودیعه گذاری
aggradation
U
ابرفت گذاری
enterprise
U
سرمایه گذاری
denomination
U
نام گذاری
masking
U
نقاب گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
casings
U
لوله گذاری
casing
U
لوله گذاری
tubing
U
لوله گذاری
wicking
U
فتیله گذاری
weft insertion
U
پود گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
synthesised
U
هم گذاری کردن
sedimentation
U
لایه گذاری
encoding
U
رمز گذاری
sedimentation
U
رسوب گذاری
loading
U
بار گذاری
sequencing
U
ترتیب گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
structuralization
U
بنیان گذاری
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
ovulations
U
تخمک گذاری ها
synthesizing
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
nominations
U
نام گذاری
nomination
U
نام گذاری
headings
U
عنوان گذاری
heading
U
عنوان گذاری
settings
U
کار گذاری
setting
U
کار گذاری
indexing
U
شاخص گذاری
indents
U
دندانه گذاری
indenting
U
دندانه گذاری
indent
U
دندانه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com