Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tactical minning
U
مین گذاری تاکتیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tactical air
U
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
tactical formation
U
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
tactical
U
تاکتیکی
tactically
U
تاکتیکی
tactical command
U
یکان تاکتیکی
interval
U
فاصله تاکتیکی
officer in tactical command
U
فرمانده تاکتیکی
action information center
U
مرکزاطلاعات تاکتیکی
tactical troops
U
عدههای تاکتیکی
tactical complication
U
پیچیدگی تاکتیکی
tactical complication
U
بغرنجی تاکتیکی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
tactical control
U
کنترل تاکتیکی
tactical diameter
U
قطر تاکتیکی
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
tactical formation
U
ارایش تاکتیکی
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
tactical range recorder
U
رادارصوتی تاکتیکی
tactical reserve
U
احتیاط تاکتیکی
tactical troops
U
یکانهای تاکتیکی
Canberra
U
هواپیمای تاکتیکی ب- 75
deceptions
U
فریب تاکتیکی
deception
U
فریب تاکتیکی
terrain corridor
U
دالان تاکتیکی زمین
action information center
U
مرکز اخبار تاکتیکی
tactical call sign
U
معرف رادیویی تاکتیکی
tactical airlift
U
ترابری تاکتیکی هوایی
tactical air operation
U
عملیات تاکتیکی هوایی
tactical air observer
U
دیدبان تاکتیکی هوایی
tactical air force
U
نیروی هوایی تاکتیکی
tactical concept
U
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical reserve
U
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical control
U
کنترل و هدایت تاکتیکی
tactical range recorder
U
سونار تاکتیکی ناو
tactical plan
U
طرح عملیات تاکتیکی
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
tactical operation center
U
مرکز عملیات تاکتیکی
tactical air navigation
U
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
tactical air commander
U
فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
tactical airlift
U
حمل و نقل تاکتیکی هوایی
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
super sabre
U
نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
air tropping
U
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
vigilantes
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
voodoo
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
vigilante
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
tactical diversions
U
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
air frieghting
U
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
spoofer
U
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
tacan
U
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
indention
U
تو گذاری
lineation
U
خط گذاری
coding
U
کد گذاری
prefixture
U
جلو گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
collocation
U
باهم گذاری
prefixion
U
سرواژه گذاری
grading
U
نمره گذاری
frustrations
U
عقیم گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
preterition
U
فرو گذاری
filling
U
لایی گذاری
fillings
U
لایی گذاری
discrimination
U
فرق گذاری
enterprise
U
سرمایه گذاری
prefixture
U
سرواژه گذاری
prefixture
U
پیش گذاری
frustration
U
عقیم گذاری
scoring
U
نمره گذاری
policy making
U
سیاست گذاری
prochronism
U
جلوترتاریخ گذاری
pagination
U
صفحه گذاری
sanding
U
ماسه گذاری
ovulation
U
تخمک گذاری
insulation
U
عایق گذاری
scaling
U
مقیاس گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
coronations
U
تاج گذاری
costing
U
قیمت گذاری
prefixion
U
جلو گذاری
prefixion
U
پیش گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
legislation
U
قانون گذاری
pricing
U
قیمت گذاری
investment
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
coronation
U
تاج گذاری
costing
U
هزینه گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
demomination
U
نام گذاری
lodgement
U
ودیعه گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
aggradation
U
ابرفت گذاری
minelaying
U
مین گذاری
lettering
U
حروف گذاری
impressions
U
نشان گذاری
impression
U
نشان گذاری
interposition
U
پا میان گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
nomography
U
فن قانون گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
lable
U
جهت گذاری
capitalization
U
سرمایه گذاری
dimensioning
U
اندازه گذاری
disposure
U
درمعرض گذاری
dateline
U
تاریخ گذاری
cupellation
U
قال گذاری
hyphenation
U
خط تیره گذاری
hypothecation
U
گرو گذاری
hypothecation
U
رهن گذاری
iatraliptics
U
مرهم گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
imposition of hands
U
دست گذاری
codes and codification
U
علامت گذاری
ingravescence
U
رو بشدت گذاری
inunction
U
مرهم گذاری
spacing
U
فاصله گذاری
investments
U
سرمایه گذاری
petarder
U
مامورخرج گذاری پل
insertion
U
جوف گذاری
mining
U
مین گذاری
numbering
U
شماره گذاری
indentations
U
دندانه گذاری
indentation
U
دندانه گذاری
piping
U
لوله گذاری
coding
U
کد گذاری چیزی
coding
U
علامت گذاری
valuation
U
ارزش گذاری
edgings
U
لبه گذاری
edging
U
لبه گذاری
trapping
U
تله گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
pointing
U
نقطه گذاری
encoding
U
رمز گذاری
masking
U
نقاب گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
notation
U
نشان گذاری
casings
U
لوله گذاری
casing
U
لوله گذاری
ovulations
U
تخمک گذاری ها
synthesised
U
هم گذاری کردن
loading
U
بار گذاری
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
synthesizing
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
notations
U
نشان گذاری
padding
U
لایی گذاری
indent
U
دندانه گذاری
indenting
U
دندانه گذاری
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
indents
U
دندانه گذاری
nomination
U
نام گذاری
weft insertion
U
پود گذاری
tubing
U
لوله گذاری
nominations
U
نام گذاری
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
wicking
U
فتیله گذاری
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
denomination
U
نام گذاری
puncuation
U
نقطه گذاری
exposure
U
درمعرض گذاری
loads
U
فشنگ گذاری
scale factor
U
مقیاس گذاری
devise
U
ارث گذاری
settings
U
کار گذاری
load
U
فشنگ گذاری
setting
U
کار گذاری
sedimentation
U
لایه گذاری
sedimentation
U
رسوب گذاری
sequencing
U
ترتیب گذاری
exposures
U
درمعرض گذاری
invests
U
سرمایه گذاری
indexing
U
شاخص گذاری
invested
U
سرمایه گذاری
investing
U
سرمایه گذاری
invest
U
سرمایه گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com