English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
play U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
veneer U چوب مخصوص روکش مبل و غیره
plays U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
played U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
reference U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
references U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
association croquet U مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
whaleboat U قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
divining rod U میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
jars U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar U این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
spatula U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
gaff U میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
force U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forcing U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
breakaway U شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
pipped U شکستن شکستن وبازشدن
pip U شکستن شکستن وبازشدن
pipping U شکستن شکستن وبازشدن
pips U شکستن شکستن وبازشدن
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
shafts U میله ستون میله چاه
shaft U میله ستون میله چاه
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
chop U شکستن
crushes U شکستن
breaks U شکستن
pierces U شکستن
pierce U شکستن
crushed U شکستن
to break a U شکستن
disruptions U شکستن
to break apart U شکستن
disobey U شکستن
fly asunder U شکستن
crush U شکستن
to break rank U صف شکستن
cracking U شکستن
chopped U شکستن
to fly asunder U شکستن
to hew asunder U شکستن
to break open U شکستن
to break to pieces U شکستن
hewn U شکستن
disobeyed U شکستن
disruption U شکستن
nicking U شکستن
fraction U شکستن
fractions U شکستن
break U شکستن
deflects U شکستن
deflecting U شکستن
deflected U شکستن
deflect U شکستن
infraction U شکستن
dishallow U شکستن
nick U شکستن
infract U شکستن
fracture U شکستن
disobeys U شکستن
split up U شکستن
fracturing U شکستن
disobeying U شکستن
nicked U شکستن
fractured U شکستن
fractures U شکستن
nicks U شکستن
To break ranks. U صف را شکستن
to fall apart U در هم شکستن
abjured U سوگند شکستن
breaks U شکستن موج
refracted U بر گرداندن شکستن
crush U باصدا شکستن
0To break thru a blockade ( siege ) . U محاصره را شکستن
fracture U شکستن شکافتن
crushes U باصدا شکستن
refract U بر گرداندن شکستن
refracting U بر گرداندن شکستن
refracts U بر گرداندن شکستن
break U شکستن موج
to break one's promise U شکستن عهدوقول
fractured U شکستن شکافتن
abjures U سوگند شکستن
abjure U سوگند شکستن
cleave U شکستن ورامدن
cleaved U شکستن ورامدن
perjures U عهد شکستن
cleaves U شکستن ورامدن
slashes U قیمت را شکستن
perjuring U عهد شکستن
slashed U قیمت را شکستن
to break one's leg U شکستن ساق پا
fractures U شکستن شکافتن
fracturing U شکستن شکافتن
crushed U باصدا شکستن
perjure U عهد شکستن
unseal U مهرچیزی را شکستن
housebreak U حرز را شکستن
to crack an egg U تخمی را شکستن
abjuring U سوگند شکستن
slash U قیمت را شکستن
overwhelmed U درهم شکستن
overwhelm U درهم شکستن
vanquished U درهم شکستن
crashes U درهم شکستن
crash U درهم شکستن
deblock U شکستن کنده
crashed U درهم شکستن
scrunch U درهم شکستن
break down U درهم شکستن
crashingly U درهم شکستن
scrunches U درهم شکستن
scrunched U درهم شکستن
vanquish U درهم شکستن
beat a record U حد نصاب را شکستن
brittle fracture U شکستن از تردی
overwhelms U درهم شکستن
to bruise somebody U دل کسی را شکستن
vanquishes U درهم شکستن
scrunching U درهم شکستن
vanquishing U درهم شکستن
crashing U درهم شکستن
to break in U شاخ شکستن سوغان
smite U خرد کردن شکستن
To feel on top of the world. U با دم خود گردو شکستن
stave U شکستن ریزش کردن
To break a promise. U عهد وقولی را شکستن
edman degradation technique U شکستن به روش ادمن
knap U ضربه زدن شکستن
violates U شکستن نقض کردن
violate U شکستن نقض کردن
violated U شکستن نقض کردن
fissionable U قابل شکستن وتقسیم
shatter U داغان کردن شکستن
His failure was a bitter experience. U شکستن تجربه تلخی شد
smiting U خرد کردن شکستن
smites U خرد کردن شکستن
fission U شکستن هسته اتمی
smash U خرد کردن شکستن
elision U باقوه مکانیکی شکستن
smashes U خرد کردن شکستن
shatters U داغان کردن شکستن
breach of promise U شکستن پیمان ازدواج
to bruise somebody U قلب کسی را شکستن
grainer U و غیره
etcetera U و غیره
whatnot U غیره
exoskeleton U مو و غیره
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
gateway U دروازه
goal area line U خط دروازه
portal U دروازه
gateways U دروازه
barbican U دروازه
barbacan U دروازه
portals U دروازه
gate U دروازه
goals U دروازه
hoop U دروازه
goal U دروازه
hoops U دروازه
port U دروازه
gates U دروازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com