English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connecting rod U میله رابط
push rod U میله رابط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
shafts U میله ستون میله چاه
shaft U میله ستون میله چاه
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
adapter U رابط
connective U رابط
internuncial U رابط
liaison U رابط
connector U رابط
link U رابط
wiring connector U رابط
interfaces U رابط
interface U رابط
copulative U رابط
liaisons U رابط
go between U رابط
point of intersection U رابط
fitting U رابط
ediswan connector U رابط ادیسوان
link belt U تسمه رابط
edge connector U رابط لبه
link chain U زنجیر رابط
logical connective U رابط منطقی
cylinderical fit U رابط استوانهای
logical connector U رابط منطقی
enlarging adapter U رابط فزاینده
centronics interface U رابط موازی
liaison officer U افسر رابط
high fidelity receiver U گیرنده رابط
high line U پل رابط اصلی
inductor hose U لوله رابط
interface card U کارت رابط
fuse link U رابط فیوز
continuity equation U رابط پیوستگی
interneuron U نورون رابط
feeder canal U نهر رابط
internuncial neuron U نورون رابط
connector switch U کلید رابط
connector plug U دوشاخه رابط
internuncio U رابط پیک
lamp connector رابط لامپ
lead in wire U سیم رابط
ground liaison U رابط زمینی
leads U رابط برق
serial interface U رابط سری
standard interface U رابط استاندارد
bays U پل رابط در پل شناور
link U شاخه رابط
baying U پل رابط در پل شناور
connections U میلههای رابط
bay U پل رابط در پل شناور
journals U شفت رابط
journal U شفت رابط
trunk line U رابط ترانک
bayed U پل رابط در پل شناور
bent adaptor U رابط خمیده
box connector U رابط جعبه
fuse wire U رابط فیوز
lead U رابط برق
parallel interface U رابط موازی
patch cord U سیم رابط
connecting cable U کابل رابط
connecting tube U لوله رابط
push rod U میل رابط
reducer U لوله رابط
reducing adaptor U رابط کاهنده
air liaison officer U افسر رابط هوایی
liaise U رابط نظامی بودن
liaised U رابط نظامی بودن
commissure U بافت عصبی رابط
cross tree U رابط عرضی دکلها
liaising U رابط نظامی بودن
cell connector U رابط پیل باتری
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
command liaison U افسر رابط فرماندهی
battery connector U رابط پیل باتری
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
liaises U رابط نظامی بودن
command liaison U شبکه رابط یکان
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
anterior commissure U بافت رابط قدامی
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
intervening variable U متغیر فرضی رابط
dry cell connector U رابط پیل خشک
relay post U پست رابط ستون
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
flared fitting U رابط قیفی شکل
test lead U رابط برق ازمایش
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
triatic stay U بکسل رابط ناو
switch position U موضع رابط دفاعی
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
interface U وصل کردن از طریق رابط
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
bard U میله
piped U میله
bards U میله
tie rod U میله کش
shaft U میله
pinning U میله
barcode U کد میله ای
mandrel or dril U میله
mandril U میله
pin U میله
pinned U میله
rodless U بی میله
scape U میله
shafts U میله
stemmed U میله
stemming U میله
stems U میله
trib U میله
mandrel U میله
trabeculate U میله میله
trabecular U میله میله
trabecula U میله میله
tige U میله
stem U میله
gad U میله
shank U میله
shafting U میله ها
bacillary U میله میله
bacillar U میله میله
pipe U میله
firing shaft U میله
virgule U میله
lever U میله
levers U میله
filament U میله
filaments U میله
axis U میله
axles U میله
beams U میله
slats U میله
slats U میله میله
pivot U میله
pivoted U میله
pivots U میله
spike U میله
rods U میله
rod U میله
stilts U میله
slat U میله
bars U میله
stilt U میله
spills U میله
spill U میله
spilling U میله
slat U میله میله
spilled U میله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com