English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
probe U میله بازرسی
probed U میله بازرسی
probes U میله بازرسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
inspector general U بازرسی بازرسی کل ارتش
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
shafts U میله ستون میله چاه
shaft U میله ستون میله چاه
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection U بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
survey U بازرسی
surveyed U بازرسی
check U بازرسی شد
checks U بازرسی شد
checked U بازرسی شد
control U بازرسی
controlling U بازرسی
surveys U بازرسی
inspected U بازرسی
inspectorship U بازرسی
inspecting U بازرسی
perambulation U بازرسی
inspect U بازرسی
inspects U بازرسی
audits U بازرسی
auditing U بازرسی
audited U بازرسی
audit U بازرسی
controls U بازرسی
visitation U بازرسی
examine U بازرسی
cross examination U بازرسی
controllership U بازرسی
examined U بازرسی
visitations U بازرسی
examines U بازرسی
examining U بازرسی
examen U بازرسی
examination U بازرسی
visits U بازرسی
visited U بازرسی
inspection U بازرسی
inquiries U بازرسی
visit U بازرسی
inquiry U بازرسی
examinations U بازرسی
examined U بازرسی کردن
right of visit U حق بازرسی و تفتیش
searcher warrant U اجازه بازرسی
examines U بازرسی کردن
examining U بازرسی کردن
inspected U بازرسی کردن
checks U بازرسی کردن
inspects U تحقیق بازرسی
scrutineer U بازرسی فنی
jerque U بازرسی کشتی
inspecting U تحقیق بازرسی
seach U بازرسی کردن
inspecting U بازرسی کردن
examine U بازرسی کردن
inspected U تحقیق بازرسی
inspect U بازرسی کردن
magnetic inspection U بازرسی مغناطیسی
inspect U تحقیق بازرسی
look over something <idiom> U بازرسی کردن
search U بازرسی کردن
search U تکاپو بازرسی
examination U بازرسی معاینه
examinations U بازرسی معاینه
detection U بازیابی بازرسی
martitime survey U بازرسی دریائی
vidimus U بازرسی حساب
inspection U بازرسی و بازبینی
control U بازرسی کردن
controls U بازرسی کردن
searched U تکاپو بازرسی
searched U بازرسی کردن
survey report U گزارش بازرسی
searchingly U بازرسی کردن
searchingly U تکاپو بازرسی
manhole U اطاقک بازرسی
manholes U اطاقک بازرسی
searches U بازرسی کردن
to look over U بازرسی کردن
searches U تکاپو بازرسی
controlling U بازرسی کردن
cargo checking U بازرسی بار
unverified <adj.> U بازرسی نشده
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
survey U بازرسی کردن
surveyed U بازرسی کردن
surveys U بازرسی کردن
inspection certificate U گواهی بازرسی
untested <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
audit U بازرسی رسیدگی
to search after U بازرسی کردن
identity control U بازرسی شناسنامه
identity check U بازرسی شناسنامه
to rummage U بازرسی کردن
certificate of inspection U گواهی بازرسی
certificate of survey U گواهی بازرسی
check point U نقطه بازرسی
checkup U بازرسی کلی
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
to browse through U بازرسی کردن
audited U بازرسی رسیدگی
audits U بازرسی رسیدگی
inspects U بازرسی کردن
investigating committee U کمیته بازرسی
committee of inquiry U کمیته بازرسی
for [your/our] inspection U برای بازرسی
inquiry documents U اسناد بازرسی
check U بازرسی کردن
checked U بازرسی کردن
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
auditing U بازرسی رسیدگی
inspectional U مربوط به بازرسی
contractor inspection system U سیستم بازرسی پیمانها
check sweeping U بازرسی مین روبی
controls U بازرسی نظارت جلوگیری
scrutineering U بازرسی فنی قایق
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
check U امتحان کردن بازرسی
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
checked U امتحان کردن بازرسی
checks U امتحان کردن بازرسی
cwe U ترخیص بدون بازرسی
non destructive inspection U بازرسی غیر مخرب
domiciliary visit U بازرسی خانه شخص
controlling U بازرسی نظارت جلوگیری
controllable U قابل ممیزی یا بازرسی
input control unit U واحد بازرسی ورودی
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
inspective U وابسته به تفتیش و بازرسی
privateer U فرمانده کشتی بازرسی
cleared without examination U ترخیص بدون بازرسی
to pick over U بازرسی کردن و برگزیدن
search warrant U حکم بازرسی و ورود
search warrants U حکم بازرسی و ورود
he was appointed to inspect it U مامور شد ان را بازرسی کند
control U بازرسی نظارت جلوگیری
cargo checking U بازرسی کردن محمولات
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
tested U شهادت گواهی بازرسی کردن
tech inspection U بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
espying U جاسوس بودن بازرسی کردن
espied U جاسوس بودن بازرسی کردن
g man U نماینده مخصوص دایره بازرسی
inspection gallery U دالان بازرسی گالری بازدید
visitatorial U وابسته به یادارای اختیار بازرسی
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
espies U جاسوس بودن بازرسی کردن
espy U جاسوس بودن بازرسی کردن
FBI U مخفف دفتر بازرسی فدرال
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
action letter U فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
visitations U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
visitation U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
weight and balance sheet U برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
check-points U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
The reporter was held at the checkpoint for several hours. U خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
checkpoint U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoints U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
caveat emptor U یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
pinning U میله
scape U میله
pinned U میله
bacillary U میله میله
bacillar U میله میله
axis U میله
bard U میله
stems U میله
shaft U میله
bards U میله
shafts U میله
pipe U میله
lever U میله
levers U میله
filament U میله
filaments U میله
gad U میله
mandril U میله
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com