English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
legator U میراث گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
testator U شاهد میراث گذار
Other Matches
heritage U میراث
legacy U میراث
legacies U میراث
heir U میراث بر
inheritances U میراث
inheritance U میراث
hereditament U میراث
bequest U میراث
bequests U میراث
beguest U میراث
legatee U میراث بر
dower U میراث زوجه
inheritance U میراث بری
patrimonial U وابسته میراث
inheritances U میراث بری
philidor's legacy U میراث فیلیدور
curtesy U میراث زوج
cultural heritage U میراث فرهنگی
incorporeal hereditament U حق حکمی در میراث
heritage asset U میراث با ارزش
widow bench U میراث زوجه
inheriting U به میراث بردن
inherit U به میراث بردن
inherits U به میراث بردن
heritage asset U میراث تاریخی
estate by curtesy U میراث قانونی زوج
estate in dower U میراث قانونی زوجه
patrimonies U ثروت موروثی میراث
patrimony U ثروت موروثی میراث
inheritable U میراث بردنی قابل انتقال
succee U جانشین شدن میراث بردن
fee simple U میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
ultimogeniture U اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
hereditaments U هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
transition U گذار
transitions U گذار
over U گذار
over- U گذار
grounder U کار گذار
lienee U وثیقه گذار
legislatrix U قانون گذار زن
legislatress U قانون گذار زن
legiskative U قانون گذار
discriminator U فرق گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
encoder U رمز گذار
grader U نمره گذار
insurant U بیمه گذار
graduator U درجه گذار
grounder U پایه گذار
lowpass U پایین گذار
mark sense U نشان گذار
zoogenic U بچه گذار
pricer U قیمت گذار
transition state U حالت گذار
prizer U قیمت گذار
shelver U در تاقچه گذار
space bar U فاصله گذار
spotter U خال گذار
tapper U توپی گذار
transition period U دوره گذار
tracked layer U ریل گذار
tracklayer U ریل گذار
impressionistic U برداشت گذار
trend-setter U بدعت گذار
mortgagor U رهن گذار
nomographer U قانون گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
oviparous U تخم گذار
shelver U در قفسه گذار
pawnor U رهن گذار
pledgor U رهن گذار
pledgor U وثیقه گذار
pracitcable U گذار کردنی
marker pen علامت گذار
trend-setters U بدعت گذار
transit time U زمان گذار
valuers U قیمت گذار
founders U بنیان گذار
swindler U کلاه گذار
swindlers U کلاه گذار
auctioneer U حراج گذار
auctioneers U حراج گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
heretic U بدعت گذار
heretics U بدعت گذار
valuer U قیمت گذار
legislator U قانون گذار
legislators U قانون گذار
bypass U کنار گذار
bypassed U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
bypassing U کنار گذار
instaurator U بنیاد گذار
foundering U بنیان گذار
foundered U بنیان گذار
marker U نشان گذار
markers U نشان گذار
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
racer U مسابقه گذار
racers U مسابقه گذار
insured U بیمه گذار
investor U سرمایه گذار
investors U سرمایه گذار
blazer U علامت گذار
blazers U علامت گذار
founder U بنیان گذار
contributory U خراج گذار
legislative U قانون گذار
assessor U خراج گذار
crossing site U محل گذار
coder U رمز گذار
salver U مرهم گذار
salvers U مرهم گذار
bailor U امانت گذار
accomodating U منت گذار
depositor U امانت گذار
bailer U امانت گذار
deepositor U ودیعه گذار
demographic transition U گذار جمعیت
differentiator U فرق گذار
uniparous U هر باریک تخم گذار
dot generator U مولد خال گذار
depositor U ودیعه گذار مودع
net laying ship U کشتی تور گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
buoy tender U کشتی بویه گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
burst gate U لامپ پیام گذار
dan runner U کشتی بویه گذار
miscreant U بدعت گذار خبیث
minelayer U کشتی مین گذار
mine layer U کشتی مین گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
minelayer U ناو مین گذار
position control U پیچ مرکز گذار
money lender U پول به بهره گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
truster U باور کننده امانت گذار
spademan U نفر خرج گذار توپ
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
Do you want an inheritance from your father?THen a. <proverb> U میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
zoogenous U بچه زا بچه گذار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com