Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
purview
U
میدان دید موضوع مورد بحث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
matter in hand
U
موضوع مورد بحث
the matter in hand
U
موضوع مورد بحث
acquisitions
U
جمع آوری داده در مورد یک موضوع
acquisition
U
جمع آوری داده در مورد یک موضوع
I foud myself in opposition to my friends on this question .
U
در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
I had no opportunity to discuss the matter .
U
فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
hold court
<idiom>
U
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
exchange of instruments of ratification
U
مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
compound wound generator
U
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
U
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery
U
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
closure minefield
U
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
courses
U
میدان تیر میدان
coursed
U
میدان تیر میدان
course
U
میدان تیر میدان
hasty breaching
U
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
matters
U
موضوع
topics
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
objecting
U
موضوع
objects
U
موضوع
criteria
U
موضوع
objected
U
موضوع
questions
U
موضوع
subjects
U
موضوع ها
topics
U
موضوع ها
propositions
U
موضوع
question
U
موضوع
theme
U
موضوع
afair
U
موضوع
themes
U
موضوع
text
U
موضوع
texts
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
subject
[topic]
U
موضوع
topic
U
موضوع
proposition
U
موضوع
issued
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
issues
U
موضوع
questioned
U
موضوع
motif
U
موضوع
mattering
U
موضوع
head
U
موضوع
topic
U
موضوع
mattered
U
موضوع
subjects
U
موضوع
motifs
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
matter
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
object
U
موضوع
point
U
موضوع
subject
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
issue
U
موضوع
subjected
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
subduce
U
موضوع کردن
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
objective complement
U
مکمل موضوع
postulate
U
اصل موضوع
off the track
U
از موضوع پرت
it is a question of money
U
موضوع بسته به
universe of discourse
U
موضوع بحث
not to the point
U
خارج از موضوع
subject and predicate
U
موضوع و محمول
decade
U
ده موضوع یا رویداد
subject of debate
U
موضوع دعوی
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
business
U
موضوع تجارت
out of question
U
خارج از موضوع
matter on hand
U
موضوع بحث
lemma
U
مقدمه موضوع
businesses
U
موضوع تجارت
decades
U
ده موضوع یا رویداد
cases
U
موضوع حالت
issue
U
موضوع شماره
sides of the question
U
اطراف موضوع
side show
U
موضوع فرعی
issued
U
موضوع شماره
issue
U
موضوع دعوی
postulates
U
اصل موضوع
postulating
U
اصل موضوع
postulated
U
اصل موضوع
sign position
U
موضوع علامت
irrelevant
U
خارج از موضوع
subject matter
U
مطلب موضوع
grievance
U
موضوع شکایت
subject matter
U
موضوع اصلی
in question
U
موضوع بحث
in contestation
U
موضوع بحث
not to point
U
بیرون از موضوع
privity
U
موضوع محرمانه
issues
U
موضوع دعوی
subjects
U
رعایا موضوع
case
U
موضوع حالت
issues
U
موضوع شماره
issued
U
موضوع دعوی
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
recitation
U
تعریف موضوع
What's the matter?
U
موضوع چیه؟
indirect objects
U
موضوع منظره
object
U
موضوع منظره
What's cooking?
U
موضوع چه است؟
What is the matter?
U
موضوع چه است؟
objected
U
موضوع منظره
What's going on?
U
موضوع چه است؟
What's wrong?
U
موضوع چه است؟
objecting
U
موضوع منظره
What's up?
U
موضوع چه است؟
What's on?
U
موضوع چه است؟
objects
U
موضوع منظره
What is happening?
U
موضوع چه است؟
What gives?
U
موضوع چه است؟
direct objects
U
موضوع منظره
recitations
U
تعریف موضوع
subject
U
شیی موضوع
subject
U
رعایا موضوع
subjected
U
شیی موضوع
subjected
U
رعایا موضوع
subjecting
U
شیی موضوع
subjecting
U
رعایا موضوع
subjects
U
شیی موضوع
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
side issue
U
موضوع فرعی
side issues
U
موضوع فرعی
at issue
U
موضوع بحث
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
What is it all about ?
U
موضوع چیست ؟
problems
U
معما موضوع
beside the question
U
خارج از موضوع
neither here nor there
<idiom>
U
بیربط به موضوع
problem
U
معما موضوع
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
gambits
U
بذله موضوع بحث
it is a question of money
U
موضوع پول است
causing
U
موضوع منازع فیه
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
bets
U
موضوع شرط بندی
i a with you on that matter
U
من در ان موضوع با شماموافق هستم
thematic apperception test
U
ازمون اندریافت موضوع
the tax in question
U
مالیات موضوع بحث
question in dispute
U
موضوع متنازع فیه
bet
U
موضوع شرط بندی
gambit
U
بذله موضوع بحث
contested area
U
منطقه موضوع اختلاف
vexata questio
U
موضوع متنازع فیه
content
U
موضوع یک برنامه یا متن
contenting
U
موضوع یک برنامه یا متن
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
causes
U
موضوع منازع فیه
donnee
U
موضوع داستان یا درام
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
cause
U
موضوع منازع فیه
embroglio
U
گیر موضوع غامض
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
obiter dictum
U
خارج از موضوع دعوی
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
topicality
U
موضوع موردبحث روز
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
the matter is perplexed
U
موضوع درهم است
that is a matter of habit
U
موضوع عادت است
there
U
دراین موضوع انجا
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .
U
ربطی به موضوع ندارد
at stake
U
نامعلوم موضوع بحث
It dawned on me.
U
بعدش من
[آن موضوع را]
فهمیدم.
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
U
موضوع بحث وصحبت ما
dawn on
<idiom>
U
روشن شدن (موضوع)
deviate from the main subject
U
از موضوع خارج شدن
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
red herring
<idiom>
U
از موضوع اصلی دورکردن
name of the game
<idiom>
U
قسمت اصلی یک موضوع
stick to the point
U
از موضوع خارج نشوید
The contrary was proved.
U
عکس موضوع ثابت شد
plotted
U
موضوع اصلی توط ئه
plot
U
موضوع اصلی توط ئه
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com