English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reticle U میدان دید داخل دوربین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross line U بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
cross hair U خط داخل دوربین
sighting U دیدن از داخل دوربین
sightings U دیدن از داخل دوربین
barrier minefield U میدان مین داخل مانع
lane marker U راهنمای معبر داخل میدان مین
shortstop U موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
courses U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
telescopes U دوربین
cameras U دوربین
telescope U دوربین
opera glasses U دوربین
the penetration of a telescope U دوربین
night glass U دوربین شب
far sighted U دوربین
far seeing U دوربین
far-sighted U دوربین
camera دوربین
longsighted U دوربین
long sighted U دوربین
presbyopic U دوربین
binocular U دوربین
camera-shy U بیزار از دوربین
spyglass U دوربین کوچک
box cameras U دوربین قوطی
closed-circuit camera U دوربین نظارت
box camera U دوربین قوطی
binocular U دوربین دوچشمی
surveillance camera U دوربین نظارت
hypermetrope U ادم دوربین
the penetration of a telescope U قوه دوربین
sight U دوربین دیدن
lens U عدسی دوربین
director sight U دوربین هادی
metascope U دوربین تک چشمی
theodo;ite U دوربین مهندسی
optician U دوربین فروش
opticians U دوربین فروش
CCTV camera U دوربین نظارت
observation camera U دوربین نظارت
field glass U دوربین صحرایی
eye piece U عدسی سر دوربین
electron camera U دوربین الکترونی
miniature camera U دوربین مینیاتوری
elbow telescope U دوربین بازویی
telescopy U فن استعمال دوربین
vial U حباب دوربین
security camera U دوربین نظارت
drawtube U لوله دوربین
CCTV camera U دوربین امنیتی
computing sight U دوربین محاسب
surveillance camera U دوربین امنیتی
television camera tube U دوربین تلویزیونی
reticle U عدسی دوربین
coarse sight U دوربین یدکی
gun sight U دوربین توپ
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
reflex sight U دوربین منشوری
camera tube U دوربین تلویزیونی
pickup tube U دوربین تلویزیونی
camera nadir U خط لولای دوربین
security camera U دوربین امنیتی
observation camera U دوربین امنیتی
telescopes U دوربین نجومی
kodak U دوربین عکاسی
telescope U دوربین نجومی
sights U دوربین دیدن
binocular U دوربین دو چشم
color camera U دوربین رنگی
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
tachymeter U دوربین مسافت یاب
surveillance camera U دوربین مدار بسته
telescopic alidade U عضاده دوربین دار
tachometric sight U دوربین مسافت یاب
camera دوربین یا جعبه عکاسی
tachometric sight U دوربین مسافت سنج
infrared viewer U دوربین مادون قرمز
opera glass U دوربین مخصوص اپرا
glass U ایینه شیشه دوربین
spotting scope U دوربین روی سه پایه
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
riflescope U دوربین روی تفنگ
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
reticle U تار موی دوربین
tacheometer U دوربین نقشه برداری
reticle U شبکه دوربین نجومی
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
snooper scope U دوربین تعقیب و دیدبانی
security camera U دوربین مدار بسته
macrometer U دوربین مسافت سنج
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
vidicon U لوله دوربین عکاسی
colminator U دوربین شاخص توپ
sight U دوربین نشانه روی
computing gunsight U دوربین محاسب توپ
line of collimation U خط تنظیم عدسی دوربین
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
sights U دوربین نشانه روی
minicam U دوربین خیلی کوچک
drawtube U دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
observation camera U دوربین مدار بسته
CCTV camera U دوربین مدار بسته
camera axis U محور دوربین عکاسی
minicamera U دوربین خیلی کوچک
camera magazine U کاست فیلم دوربین
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
dumpy level U تراز دوربین دار
miniature camera U دوربین تصاویر کوچک
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
photoheliograph U دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
tricking U درجه بندی عدسی دوربین
power U درشت نمایی قدرت دوربین
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
tricked U درجه بندی عدسی دوربین
trick U درجه بندی عدسی دوربین
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
focal length U فاصله کانونی دوربین یاعدسی
optician U عینک فروش دوربین ساز
opticians U عینک فروش دوربین ساز
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
tachymeter U دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
eyeglass U شیشهء دوربین یاذره بین
dynameter U اسباب سنجش قوه دوربین
instrument U وسیله دوربین یا زاویه یاب
camcorder U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
cross hair U تار موی وسط دوربین
image camera tube U لامپ تصویر میانی دوربین
glass U دستگاه ارتفاع سنج دوربین
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
air cartographic camera U دوربین عکس برداری هوایی
camcorders U دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
telescopic alidade U سمت گیر دوربین دار
phototelescope U دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
sniperscope U دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
telecamera U دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
synchronous sight U دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
field glass U عدسی درونی دوربین یاذره بین
sound camera U دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
tribrach U گهواره نصب دوربین نقشه برداری
snooperscope U دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
floating reticle U تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
field of view U حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
theodolites U دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
starlight scope U دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
theodolite U دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
z correction U تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
plumb point U نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
panoramas U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panorama U منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
object glass U عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
theodolites U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
box cameras U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
theodolite U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
within <prep.> U در داخل
inside <adv.> <prep.> U در داخل
anie U داخل
interiorly U از داخل
interior U داخل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com