English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cards U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
triptych U عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
movable dam U سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
house U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
houses U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
housed U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
shuttle U ماکو [وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
terminator U ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
storage U وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
port U وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
moonish U بی قرار
arrangment U قرار
at U از قرار
black smiths, top swage U قرار
arrangements U قرار
arrangement U قرار
swage U قرار
rates U قرار
rate U قرار
variable U بی قرار
stipulation U قرار
accommodations U قرار
concord U قرار
accords U قرار
equanimity U قرار
accorded U قرار
accommodation U قرار
writ U قرار
accord U قرار
at the rate of U از قرار
restless U بی قرار
writs U قرار
dictum U قرار
variables U بی قرار
decision U قرار
decisions U قرار
dictums U قرار
putting U قرار دادن
reportedly U به قرار مسموع
row U قرار دادن
pousto U قرار گاه
rows U قرار دادن
rowed U قرار دادن
pre arrangement U قرار قبلی
writ U قرار دادگاه
underexpose U قرار دادن
writs U قرار دادگاه
inquiet U بی قرار دل واپس
encampments U قرار گاه
encampment U قرار گاه
fidget U بی قرار بودن
marginal utility school U قرار داد
stymied U قرار گرفتن
put U قرار دادن
fidgeted U بی قرار بودن
puts U قرار دادن
positioner U قرار دهنده
reposing upon U قرار گرفته بر
posit U قرار دادن
individuate U تک قرار دادن
to this effect U ازاین قرار
pack U قرار دادن
packs U قرار دادن
trysts U قرار ملاقات
parks U قرار دادن
arrest warrants U قرار توقیف
stymie U قرار گرفتن
arrest warrant U قرار توقیف
seemingly U از قرار معلوم
make U قرار دادن
resolved that ...... U قرار بر این شد که
agreed U قرار شده
pre arrengement U قرار قبلی
park U قرار دادن
writ of error U قرار تصحیحی
interlocutory decree U قرار اعدادی
writ of attachment U قرار توقیف
parked U قرار دادن
tryst U قرار ملاقات
fidgeting U بی قرار بودن
stymieing U قرار گرفتن
appointment U قرار ملاقات
appointed day U قرار ملاقات
resolutions U قرار رای
resolution U قرار رای
permanent mold U قرار می گیرند
stand U قرار گرفتن
superpose U قرار دادن
stipulation U قرار داد
subcontracted U قرار دادفرعی
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
date [appointment] U قرار ملاقات
stymies U قرار گرفتن
placement U قرار دادن
placements U قرار دادن
baffing wind U بادبی قرار
set U قرار دادن
sets U قرار دادن
fixity U قرار پایداری
setting up U قرار دادن
locate U قرار دادن
makes U قرار دادن
located U قرار دادن
locates U قرار دادن
subcontract U قرار دادفرعی
locating U قرار دادن
new deal U قرار جدید
lodges U قرار دادن
lodged U قرار دادن
evidently U از قرار معلوم
settles U قرار دادن
accordingly U از همان قرار
decrees U قرار دادگاه
settle U قرار دادن
agreement U قرار قبول
agreements U قرار قبول
dating U قرار عشقی
lay U قرار دادن
subcontracts U قرار دادفرعی
lays U قرار دادن
relative location U قرار دادن
lies U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
presumedly U از قرار معلوم
broken weather U هوای بی قرار
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it … U از قرار معلوم ...
destinations U را قرار می دهید
destination U را قرار می دهید
lodge U قرار دادن
decree U قرار دادگاه
negotiatory U قرار دادی
decreed U قرار دادگاه
decreeing U قرار دادگاه
setters U قرار دهنده
fidgets U بی قرار بودن
setter U قرار دهنده
bit mapped screen U RA قرار گیرد
stand (someone) up <idiom> U به سر قرار نرفتن
arrangement U قول و قرار
arrangements U قول و قرار
thus U از این قرار
subcontracting U قرار دادفرعی
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
man U قرار دادن سرنشین
utilizing U در دسترس قرار دادن
put in U قرار دادن چیزی در
ranges U در طبقه قرار دادن
grade U در پایهای قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
in a spot <idiom> U درمشکل قرار داشتن
subjects U در معرض قرار دادن
subjecting U در معرض قرار دادن
implementation of the decisions U اجرای قرار [رای]
utilizing U مورداستفاده قرار دادن
utilizes U در دسترس قرار دادن
utilises U در دسترس قرار دادن
utilising U مورداستفاده قرار دادن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
utilising U در دسترس قرار دادن
he is to stay U قرار است بماند
impact U زیرفشار قرار دادن
impacts U زیرفشار قرار دادن
utilize U مورداستفاده قرار دادن
utilize U در دسترس قرار دادن
nidicolous U در اشیانه قرار گرفته
utilizes U مورداستفاده قرار دادن
surmount U بالا قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
appointed <adj.> <past-p.> U قرار داده شده
To keep an appointment . U سر قرار حاضر شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com