Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
north by cast
U
میان شمال و شمال شرقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
north east
U
شمال شرق شمال شرقی
north-east
U
شمال شرقی در شمال شرق
northeast
U
شمال شرقی شمال شرق
north north east
U
میان شمال و شمال خاور
rhaeto romanic
U
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
northeastern
U
شمال شرقی
north easterly
U
شمال شرقی
north-easterly
U
شمال شرقی
northeastward
U
شمال شرقی
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
northeastern
U
مربوط به شمال شرقی
northeaster
U
نسیم شمال شرقی
euroclidon
U
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
fox grape
U
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
northing
U
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
northwest
U
شمال غرب شمال غربی
north west
U
شمال غرب شمال غربی
north-west
U
شمال غربی در شمال غرب
holarctic
U
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
north
U
در شمال
north
<adj.>
U
شمال
north
U
شمال
northerly
U
شمال
north east
U
در شمال خاور
northeast
U
شمال خاوری
northbound
U
عازم شمال
northerners
U
اهل شمال
northerner
U
اهل شمال
north wind
U
باد شمال
north west
U
شمال باختر
northerly
U
به سمت شمال
north
U
باد شمال
arctic
U
قطب شمال
North Pole
U
قطب شمال
northwestern
U
شمال غربی
true north
U
شمال جغرافیایی
true north
U
شمال واقعی
Libya
U
شمال افریقا
epsilon bootis
U
رایت شمال
NW
U
شمال غربی
compass north
U
شمال مغناطیسی
compass rose
U
شمال نما
north-eastern
U
رو به شمال شرق
true north
U
شمال حقیقی
northern
U
ساکن شمال
northwardly
U
سوی شمال
northwest
U
شمال باختری
the north pole
U
قطب شمال
ina northerly direction
U
سوی شمال
arcturus
U
نگهبان شمال
grid north
U
شمال شبکه
north-east
U
شمال شرق
north western
U
شمال غربی
north-western
U
شمال غربی
north-eastern
U
از شمال خاوری
north east
U
شمال خاور
north-west
U
شمال غرب
north westerly
U
شمال غربی
north westerly
U
در شمال باختر
magnetic north
U
شمال مغناطیسی
north
U
روبه شمال
north-westerly
U
شمال غربی
north-westerly
U
در شمال باختر
northwardly
U
بطرف شمال شمالی
northwestwards
U
بطرف شمال غربی
northeaster
U
باد شمال خاوری
compass north
U
شمال قطب نما
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
ina northerly direction
U
بطرف شمال شمالا
smew
U
مرغابی شمال اروپاواسیا
upstater
U
اهل شمال استان
celestial north pole
U
قطب شمال عالم
norther
U
بیشتر بطرف شمال
northwards
U
بسوی شمال شمالا
northwester
U
باد شمال غربی
rubicon
U
رودی در شمال ایتالیا
northwester
U
طوفان شمال غربی
NW
U
مخفف شمال غرب
magnetic north pole
U
قطب شمال مغناطیسی
northward
U
بسوی شمال شمالا
north light roof
U
بام شمال نور
north easter
U
باد شمال خاور
Nordic
U
وابسته به شمال اروپا
north-eastern
U
به سوی شمال شرق
ice foot
U
دیواره یخ درنواحی شمال
north wester
U
باد شمال باختر
northernmost
U
دورترین محل در شمال
Arctic Circle
U
مدار قطب شمال
moored
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moors
U
اهل شمال افریقا مسلمان
steelhead
U
ماهی ازاد شمال امریکا
barbary
U
کشوران اسلامی شمال افریقا
piedmont
U
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
low dutch
U
زبان شمال المان و هلندی
narwhale
U
نهنگ دریایی قطب شمال
moor
U
اهل شمال افریقا مسلمان
narwal
U
نهنگ دریایی قطب شمال
lemming
U
موش صحرایی قطب شمال
lemmings
U
موش صحرایی قطب شمال
uptown
U
واقع در محلات شمال شهر
arctic
U
وابسته بقطب شمال سرد
narwhal
U
نهنگ دریایی قطب شمال
polar
U
وابسته به قطب شمال وجنوب
moorish
U
وابسته به اهالی شمال افریقا
north-eastern
U
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
laplander
U
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
inkberry
U
درخت خاص شمال شرق امریکا
The aircrafts was flying in a northerly direction.
U
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
troy
U
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
bald eagle
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
white crappie
U
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
bald eagles
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
gadwall
U
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Nahavand
U
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
new england
U
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
English style
U
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Ditterling
U
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
azimuth
U
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
gyrocompass
U
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
wimp
U
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
true track
U
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit
U
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
lapland
U
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
Hispano-Moresque
U
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
upstate
U
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
arcturus
U
نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
Oriental rug
U
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan
U
شهر تیانجان
[شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan
U
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
warsaw treaty
U
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
futtock
U
میان چوب میان تیر
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
levanter
U
شرقی
levantine
U
شرقی
eastern
U
شرقی
eastward
U
شرقی
oriental
U
شرقی
south-eastern
U
جنوب شرقی
mongolian draw
U
کشیدن شرقی
orientalizing style
U
سبک شرقی
orientally
U
بسبک شرقی ها
turkish closet
U
مستراح شرقی
southeast
U
جنوب شرقی
south eastern
U
جنوب شرقی
to lie east and west
U
شرقی غربی
bagnio
U
زندان شرقی
eastern hemisphere
U
نیمکره شرقی
greek church
U
کلیسای شرقی
turkey bath
U
حمام شرقی
byzantine
U
وابسته بروم شرقی
tussore
U
کرم ابریشم شرقی
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
east end
U
قسمت شرقی لندن
tussah
U
کرم ابریشم شرقی
orientalism
U
عقاید یا سیاست شرقی
southeaster
U
باد جنوب شرقی
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
tusseh
U
کرم ابریشم شرقی
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
easternmost
U
اقصی نقطهء شرقی
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
eastermost
U
اقصی نقطهء شرقی
the old world
U
نیم کره شرقی
dinghies
U
قایق هند شرقی
dinghy
U
قایق هند شرقی
Hindoo
U
سبک شرقی
[معماری]
OCM
U
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
breeze
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
breezes
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezed
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
ORIA
U
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
Eastern design
U
طرح های شرقی
[مربوط به شرق آسیا ]
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
lascar
U
نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com