English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interdisciplinary U میان رشتهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient U در میان اینده واقع در میان
futtock U میان چوب میان تیر
penicillate U رشتهای
duplexes U دو رشتهای
duplex U دو رشتهای
fibrinous U رشتهای
filiform U رشتهای
unifilar U تک رشتهای
string operation U عملیات رشتهای
multicore line U خط چند رشتهای
full duplex U کاملا" دو رشتهای
three core cable U کابل سه رشتهای
full duplex U کاملا دو رشتهای
triserial correlation U همبستگی سه رشتهای
single core cable U کابل یک رشتهای
string manipulation U دستکاری رشتهای
string formula U فرمول رشتهای
string file U پرونده رشتهای
multiple wire U چند رشتهای
multicore U چند رشتهای
incandescent lamp U لامپ رشتهای
half duplex U نیم دو رشتهای
single conductor U سیم تک رشتهای
single conductor U هادی تک رشتهای
rbis U همبستگی دو رشتهای
single core U هادی تک رشتهای
full duplex U تمام دو رشتهای
filamentous U لیفی رشتهای
filamentary U لیفی رشتهای
duplex channel U مجرای دو رشتهای
biserial correlation U همبستگی دو رشتهای
duplexing U دو رشتهای کردن
fibrous protein U پروتئین رشتهای
single core U کابل یک رشتهای
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
filament lamp U لامپ رشتهای
bulb U لامپ رشتهای
bulbs U لامپ رشتهای
incandescent bulb U لامپ رشتهای
rpbis U همبستگی دو رشتهای نقطهای
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
full duplex channel U مجرای کاملا دو رشتهای
bifilar winding U سیم پیچ دو رشتهای
point biserial correlation U همبستگی دو رشتهای نقطهای
multiple conductor cable U کابل چند رشتهای
multiple cable U کابل چند رشتهای
multi conductor cable U کابل چند رشتهای
multi strand machine U دستگاه چند رشتهای
multicore cable U کابل چند رشتهای
continous strand furnace U کوره رشتهای دائمی
multiple cable joint U اتصال کابل چند رشتهای
null U رشتهای که هیچ حرفی ندارد
double filament lamp U لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alphabetic character set U رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
string U رشتهای که فقط حاوی اعداد است
to cut brake or beat a r U گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
colon U که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
cacogenics U رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
colons U که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
energetics U رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
atom U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
gerontology U رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
photochemistry U رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
ink U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
biocenology U رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
inks U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
cryogenics U سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
blank U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
ascii U رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
professionals U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
geriatrics U رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
polytechnic U چند رشتهای چند حرفهای
polytechnics U چند رشتهای چند حرفهای
in the midden of U در میان
shortcut U میان بر
middles U میان
middle U میان
into U در میان
center U میان
intershoot U در میان
centered U میان
mean line U خط میان
mean water U میان اب
centers U میان
in our midst U در میان ما
diameters U میان بر
between U میان
cross country U میان بر
crosscut U میان بر
among U میان
amongst U در میان
waistline U میان
waistlines U میان
per U از میان
half back U میان
through U از میان
diameter U میان بر
mesocarp U میان بر
middle part U میان
thru U از میان
waists U میان
amid U در میان
staggers U یک در میان
staggering U یک در میان
mongst U میان
midrib U رگ میان
centred U میان
stagger U یک در میان
centre U میان
middling U میان
overthwart U از میان
omphalos U میان
waist U میان
diaphrgam U میان پرده
parenthetical U میان دو کمانک
extra-mural U میان دانشگاهی
high-pitched U میان فراز
staggered riveting U پرچکاری یک در میان
osculant U در میان چندچیز
the means and the extremes U دو میان و دو کرانه
to cut off a corner U میان برکردن
floret of the disk U گلچه میان
to gird up one's loins U میان بستن
to make mincemeat of U از میان بردن
triple space U دو سطر در میان
entracte U میان پرده
cut across U میان بر کردن
centration U میان گرایی
blow in U حمله از میان خط
hollow <adj.> U میان تهی
among each other <adv.> U میان خودشان
cutoff U راه میان بر
midsection U میان بخش
duramen U میان درخت
midcourse U میان راه
midrib U رگ میان برگ
double space U یک سطر در میان
decussate U یکی در میان
cut of a corner U میان بر کردن
mesosphere U میان- سپهر
interposition U پا میان گذاری
internode U میان گره
intermural U میان دیواری
intermontane U میان کوه
interlucent U میان تاب
interlocate U در میان گذاردن
interlay U در میان گذاردن
middle sized U میان اندازه
interjectory U در میان اورده
interjacency U وقوع در میان
intersegmental U میان قطعهای
intertrial U میان کوششی
intervascular U واقع در میان رگ ها
mesosphere U میان کره
mesoderm U میان پوست
mesothorax U میان سیه
mesencephalon U میان مغز
merlon U میان دو تیرکش
midships U در میان کشتی
medius U انگشت میان
mediastinum U میان پرده
midbrain U میان مغز
middle finger U انگشت میان
interjacency U میان بودن
intergroup U میان گروهی
interfluves U میان دو رود
middleware U میان افزار
halt back U میان بازی کن
middleweight U میان وزن
halfback U میان بازیکن
shortcut U راه میان بر
shortcut U میان برکردن
With a slender waist. U میان با ریک
midrange U میان دامنه
half back U میان بازی کن
interjectory U در میان انداخته
heart wood U میان چوب
heartwood U میان چوب
inter nos U در میان خودمان
intercurrent U در میان اینده
middle weight U میان وزن
intercurreace U در میان امدن
intercellular U میان یاختهای
middle age U میان سال
inter vivos U در میان زنده ها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com