Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interdisciplinary
U
میان رشتهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
penicillate
U
رشتهای
duplexes
U
دو رشتهای
duplex
U
دو رشتهای
fibrinous
U
رشتهای
filiform
U
رشتهای
unifilar
U
تک رشتهای
string operation
U
عملیات رشتهای
multicore line
U
خط چند رشتهای
full duplex
U
کاملا" دو رشتهای
three core cable
U
کابل سه رشتهای
full duplex
U
کاملا دو رشتهای
triserial correlation
U
همبستگی سه رشتهای
single core cable
U
کابل یک رشتهای
string manipulation
U
دستکاری رشتهای
string formula
U
فرمول رشتهای
string file
U
پرونده رشتهای
multiple wire
U
چند رشتهای
multicore
U
چند رشتهای
incandescent lamp
U
لامپ رشتهای
half duplex
U
نیم دو رشتهای
single conductor
U
سیم تک رشتهای
single conductor
U
هادی تک رشتهای
rbis
U
همبستگی دو رشتهای
single core
U
هادی تک رشتهای
full duplex
U
تمام دو رشتهای
filamentous
U
لیفی رشتهای
filamentary
U
لیفی رشتهای
duplex channel
U
مجرای دو رشتهای
biserial correlation
U
همبستگی دو رشتهای
duplexing
U
دو رشتهای کردن
fibrous protein
U
پروتئین رشتهای
single core
U
کابل یک رشتهای
duplex transmission
U
مخابره دو رشتهای
filament lamp
U
لامپ رشتهای
bulb
U
لامپ رشتهای
bulbs
U
لامپ رشتهای
incandescent bulb
U
لامپ رشتهای
rpbis
U
همبستگی دو رشتهای نقطهای
half duplex transmission
U
مخابره دو نیم رشتهای
full duplex channel
U
مجرای کاملا دو رشتهای
bifilar winding
U
سیم پیچ دو رشتهای
point biserial correlation
U
همبستگی دو رشتهای نقطهای
multiple conductor cable
U
کابل چند رشتهای
multiple cable
U
کابل چند رشتهای
multi conductor cable
U
کابل چند رشتهای
multi strand machine
U
دستگاه چند رشتهای
multicore cable
U
کابل چند رشتهای
continous strand furnace
U
کوره رشتهای دائمی
multiple cable joint
U
اتصال کابل چند رشتهای
null
U
رشتهای که هیچ حرفی ندارد
double filament lamp
U
لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alphabetic character set
U
رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
string
U
رشتهای که فقط حاوی اعداد است
to cut brake or beat a r
U
گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
colon
U
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
cacogenics
U
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
colons
U
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
energetics
U
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
atom
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
gerontology
U
رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
photochemistry
U
رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
ink
U
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
biocenology
U
رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
inks
U
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
cryogenics
U
سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
cirrus
U
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
scalar
U
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
blank
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
ascii
U
رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
professionals
U
پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional
U
پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
geriatrics
U
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
anthropography
U
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
polytechnic
U
چند رشتهای چند حرفهای
polytechnics
U
چند رشتهای چند حرفهای
in the midden of
U
در میان
shortcut
U
میان بر
middles
U
میان
middle
U
میان
into
U
در میان
center
U
میان
intershoot
U
در میان
centered
U
میان
mean line
U
خط میان
mean water
U
میان اب
centers
U
میان
in our midst
U
در میان ما
diameters
U
میان بر
between
U
میان
cross country
U
میان بر
crosscut
U
میان بر
among
U
میان
amongst
U
در میان
waistline
U
میان
waistlines
U
میان
per
U
از میان
half back
U
میان
through
U
از میان
diameter
U
میان بر
mesocarp
U
میان بر
middle part
U
میان
thru
U
از میان
waists
U
میان
amid
U
در میان
staggers
U
یک در میان
staggering
U
یک در میان
mongst
U
میان
midrib
U
رگ میان
centred
U
میان
stagger
U
یک در میان
centre
U
میان
middling
U
میان
overthwart
U
از میان
omphalos
U
میان
waist
U
میان
diaphrgam
U
میان پرده
parenthetical
U
میان دو کمانک
extra-mural
U
میان دانشگاهی
high-pitched
U
میان فراز
staggered riveting
U
پرچکاری یک در میان
osculant
U
در میان چندچیز
the means and the extremes
U
دو میان و دو کرانه
to cut off a corner
U
میان برکردن
floret of the disk
U
گلچه میان
to gird up one's loins
U
میان بستن
to make mincemeat of
U
از میان بردن
triple space
U
دو سطر در میان
entracte
U
میان پرده
cut across
U
میان بر کردن
centration
U
میان گرایی
blow in
U
حمله از میان خط
hollow
<adj.>
U
میان تهی
among each other
<adv.>
U
میان خودشان
cutoff
U
راه میان بر
midsection
U
میان بخش
duramen
U
میان درخت
midcourse
U
میان راه
midrib
U
رگ میان برگ
double space
U
یک سطر در میان
decussate
U
یکی در میان
cut of a corner
U
میان بر کردن
mesosphere
U
میان- سپهر
interposition
U
پا میان گذاری
internode
U
میان گره
intermural
U
میان دیواری
intermontane
U
میان کوه
interlucent
U
میان تاب
interlocate
U
در میان گذاردن
interlay
U
در میان گذاردن
middle sized
U
میان اندازه
interjectory
U
در میان اورده
interjacency
U
وقوع در میان
intersegmental
U
میان قطعهای
intertrial
U
میان کوششی
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
mesosphere
U
میان کره
mesoderm
U
میان پوست
mesothorax
U
میان سیه
mesencephalon
U
میان مغز
merlon
U
میان دو تیرکش
midships
U
در میان کشتی
medius
U
انگشت میان
mediastinum
U
میان پرده
midbrain
U
میان مغز
middle finger
U
انگشت میان
interjacency
U
میان بودن
intergroup
U
میان گروهی
interfluves
U
میان دو رود
middleware
U
میان افزار
halt back
U
میان بازی کن
middleweight
U
میان وزن
halfback
U
میان بازیکن
shortcut
U
راه میان بر
shortcut
U
میان برکردن
With a slender waist.
U
میان با ریک
midrange
U
میان دامنه
half back
U
میان بازی کن
interjectory
U
در میان انداخته
heart wood
U
میان چوب
heartwood
U
میان چوب
inter nos
U
در میان خودمان
intercurrent
U
در میان اینده
middle weight
U
میان وزن
intercurreace
U
در میان امدن
intercellular
U
میان یاختهای
middle age
U
میان سال
inter vivos
U
در میان زنده ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com