English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battery insulator U میانگیر باتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
buffered U با میانگیر
buffer U میانگیر
elastic buffer U میانگیر ارتجاعی
disk buffer U میانگیر دیسک
storage buffer U میانگیر انباره
buffer storage U حافظه میانگیر
output buffer U میانگیر خروجی
buffer condenser U خازن میانگیر
buffer U استفاده از میانگیر
buffer area U ناحیه میانگیر
buffer register U ثبات میانگیر
wood separator U میانگیر چوبی
buffer stage U مرحله میانگیر
thread rubber separator U میانگیر نخدار
buffer storage U انباره میانگیر
input output interface U میانگیر ورودی- خروجی
general purpose interface U میانگیر همه منظوره
ping pong buffering U میانگیر پینگ پنگی
gpib U مسیر میانگیر همه منظوره
general purpose interface bus U مسیر میانگیر همه منظوره
pad character U کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
double buffering U روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
c battey U باتری سی
battery water U اب باتری
battery copper U مس باتری
charger U باتری پر کن
battery charger U باتری پر کن
b battery U باتری ب
battery charging rectifier U باتری پر کن
filament battery U باتری ا
heater battery U باتری ا
h.b. battery U باتری ا
h.t. battery U باتری ب
storage cell U باتری
chargers U باتری پر کن
batteries U باتری
battery U باتری
voltaic battery U باتری ولتایی
storage cell U پیل باتری
plante cell U باتری پلانته
burning rack U قاب باتری
lighting battery U باتری روشنایی
battery receiver U رادیو باتری
battery polarization U قطبش باتری
battery voltage U ولتاژ باتری
battery vise U گیره باتری
battery turntable U میز باتری
battery terminal U قطب باتری
battery solution U محلول باتری
storage battery U باتری بارشدنی
cell cover U درپوش باتری
gelatine battery U باتری ژلاتینی
gelatine battery U باتری خشک
pillar post of battery U ستون باتری
nickel iron battery U باتری ادیسن
isolator for battery plate U لایی باتری
gravity battery U باتری وزنی
grid of a battery U شبکه باتری
ignition battery U باتری استارت
floating battery U باتری ذخیره
secondary battery U پیل باتری
storage battery U باتری انبارهای
starting battery U باتری استارت
standby battery U باتری اضطراری
dry battery U باتری خشک
dry storage battery U باتری ژلاتینی
edison U باتری ادیسن
stand by battery U باتری یدکی
secondary battery U باتری بارشدنی
impurities in battery U ناخالصیهای باتری
battery plate U صفحه باتری
air cell a battery U باتری رادیو
battery charging cable U کابل باتری پر کن
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
battery capacity U فرفیت باتری
battery charging rheostat U رئوستای باتری پر کن
b. eliminator U جانشین باتری ب
batterty cover U سرپوش باتری
battery cradle U کلاف باتری
battery current U برق باتری
secondary cell U پیل باتری
battery cell U پیل باتری
battery case U جعبه باتری
rechargeable battery U باتری بارشدنی
acummulator battery U باتری بارشدنی
automobile battery U باتری اتومبیل
battery acid U اسید باتری
battery ammeter U امپرسنج باتری
battery box U جعبه باتری
alkaline battery U باتری قلیایی
battery carbon U زغال باتری
battery carrier U شاسی باتری
polarization U پلاریزاسیون باتری
battery discharger U باتری خالی کن
battery electrode U الکترود باتری
battery hold down U میانگیردار باتری
hold down for batteryseparator U میانگیردار باتری
battery mounting U پایه باتری
battery insulator U عایق باتری
battery jar U فرف باتری
sediments U درد باتری
battery liquid U مایع باتری
battery liquid U الکترولیت باتری
battery syringe U سرنگ باتری
sediment U درد باتری
battery isolator U لایی باتری
battery paint U رنگ باتری
battery electrolyte U الکترولیت باتری
solution of battery U الکترولیت باتری
discharger for battery U باتری خالی کن
battery oven U کوره باتری
battery filler U سرنگ باتری
plate puller U انبر صفحه باتری
to charge the battery U باتری را بار کردن
nickel iron battery U باتری نیکل-اهن
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
overfilling of battery U سرشار کردن باتری
thin plate battery U باتری صفحه نازک
overdischarge of battery U تخلیه فرساینده باتری
plante battery plate U صفحه باتری پلانته
plate press U پرس صفحه باتری
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
train lighting battery U باتری روشنایی ترن
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
separator U میان گیر باتری
reversed battery plate U صفحه باتری معکوس
back U که یک باتری پشتیبان دارد
porosity of battery plate U تخلخل صفحه باتری
discharge U خالی کردن باتری
plunge battery U باتری با الکترد شناور
universal receiver U رادیو برق و باتری
cell tester U ولت سنج باتری
pasted plate U صفحه باتری خمیری
faure plate U صفحه باتری خمیری
battery connector U رابط پیل باتری
cell connector U رابط پیل باتری
battery steamer U کوره باتری بخاری
battery still U دیگ تقطیر باتری
battery hydrometer U چگالی سنج باتری
carbon battery plate U صفحه باتری کربنی
dry storage battery U باتری انبارهای خشک
cutout relay U رله باتری پرکن
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
cementation U سیمانی شدن باتری
battery jar spacer U لایی فرف باتری
lead acid battery U باتری سرب- اسید
area of battery plate U سطح صفحه باتری
local action U تخلیه موضعی باتری
idle voltage of battery U ولتاژ هرز باتری
battery resistance U مقدار مقاومت باتری
heater battery U باتری گرم کننده
hardened battery plate U صفحه باتری سخت
ampere hour efficiency of storage batter U بازده باتری انبارهای
group of battery plates U دسته صفحات باتری
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
low tension battery U باتری فشار ضعیف رادیو
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead. باتری خالی شده است.
The battery is dead. باتری تمام شده است.
accumulator U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
glass separator U میان گیر شیشهای باتری
The battery is discharged (emptied). U باتری خالی شده است.
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
forming of battery plates U اماده سازی صفحات باتری
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
cathode U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
The engine runs by a battery. U این موتور با باتری کار می کند.
battery U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. U ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain U ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
meter power supply U امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
refreshes U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh U قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com