English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tautologize U مکرر گویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chiromancy U پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet U پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
repetitious U مکرر
eternity U مکرر
eternities U مکرر
bis U مکرر
manyfold U مکرر
repetitive U مکرر
eternal U مکرر
continual U مکرر
repeated U مکرر
frequent visiting U دیدنی مکرر
resorted U ملاقات مکرر
old hat U آشنا و مکرر
crepitation U انفجار مکرر
compulsiveness U مکرر کاری
catalexia U مکرر خوانی
times without number U بطور مکرر
resort U ملاقات مکرر
resorts U ملاقات مکرر
multiple ionization U یونش مکرر
repeating fraction U کسر مکرر
repeating field U فیلد مکرر
repeating decimal U اعشاری مکرر
all the time <idiom> U به طور مکرر
recurrenge U وقوع مکرر
rebuy U خرید مکرر
unfrequented U غیر مکرر
rebroadcast U برنامه مکرر
haunt U خطور مراجعه مکرر
theatergoer U شخصی که مکرر به تئاترمیرود
haunts U خطور مراجعه مکرر
repeating label U برچسب یا مطلب مکرر
recurring decimal U اعشاری مکرر [ریاضی]
ages U شکستن جسم با فشارهای مکرر
commuter U رفت و آمد کنندهی مکرر
commuters U رفت و آمد کنندهی مکرر
repeat U مکرر کردن تکرار شدن
age U شکستن جسم با فشارهای مکرر
repeats U مکرر کردن تکرار شدن
to frequent a place U بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
keep after <idiom> یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
That's old hat! <idiom> U این که آشنا و مکرر [پیش پا افتاده ] است!
wear down <idiom> U زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
globetrotter U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
shadow page U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
globetrotters U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
avianize U ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
scarpbook U عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
formats U قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
format U قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
scandal U بد گویی
to stab in the back U بد گویی
hypologia U کم گویی
pauciloquy U کم گویی
free spokenness U رک گویی
laconic speech U کم گویی
one would say U گویی
ingenuousness U رک گویی
scandals U بد گویی
soliloquies U تک گویی
soliloquy U تک گویی
knop U گویی
candour U رک گویی
candor U رک گویی
downrightness U رک گویی
so to peaking U گویی
outdpokenness U رک گویی
hypophrasia U کم گویی
plain speaking U رک گویی
as thought U گویی
cycles U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
labyrinthine speech U پریشان گویی
idioglossia U نامفهوم گویی
idiolalia U مهمل گویی
logorrhea U پراکنده گویی
lallation U کودکانه گویی
iterance U باز گویی
invective U ناسزا گویی
polyphrasia U پریشان گویی
repetitions U باز گویی
wits U بذله گویی
wit U بذله گویی
divagation U پریشان گویی
divination U غیب گویی
ellipsis U بریده گویی
witticism U بذله گویی
echolalia U پژواک گویی
echophrasia U پژواک گویی
extemporization U بالبداهه گویی
facetiousness U بذله گویی
free spokenness U ساده گویی
gratulation U تبریک گویی
jest U بذله گویی
irony U وارونه گویی
ironies U وارونه گویی
reticency U سکوت کم گویی
revilement U ناسزا گویی
verbalization U دراز گویی
so to speak U چنانکه گویی
rhodomontade U گزاف گویی
rodomontade U گزاف گویی
unreserve U بی پرده گویی
scandalum magnatum U بد گویی از بزرگان
tympany U گزافه گویی
self contradiction U تناقض گویی
soliloquize U تک گویی کردن
somniloquy or quence U سخن گویی
to speak ill of U بد گویی کردن از
to fling d. U بد گویی کردن
contradiction U خلاف گویی
contradictions U خلاف گویی
metonymy U به تقریب گویی
missatement U خلاف گویی
bullshit U گزافه گویی
word salad U اشفته گویی
polylogia U پریشان گویی
open heartedness U رک گویی صداقت
wittiness U لطیفه گویی
wittiness U بذله گویی
poeticism U شعر گویی
prate U یاوه گویی
waggery U بذله گویی
vituperation U ناسزا گویی
pseudology U دروغ گویی
ranten U بیهوده گویی
knobs U دستگیره گویی
knob U دستگیره گویی
stilted speech U مطنطن گویی
disclosure U بی پرده گویی
exaggeration U گزافه گویی
improvisation U بدیهه گویی
ranted U بیهوده گویی
ranting U بیهوده گویی
restatements U باز گویی
knock U بد گویی کردن از
rants U بیهوده گویی
overstatement U گزافه گویی
jocosely U بذله گویی
premonitions U شوم گویی
jocose U بذله گویی
verbosity U اطناب گویی
door-knob U دستگیره گویی
knocked U بد گویی کردن از
restatement U باز گویی
piffle U مهمل گویی
reticence U سکوت کم گویی
knocks U بد گویی کردن از
disclosures U بی پرده گویی
cluttering U بریده گویی
premonition U شوم گویی
witticisms U بذله گویی
gossip U اراجیف بد گویی
agitolalia U شتابان گویی
repetition U باز گویی
tachylalia U شتابان گویی
tachyphemia U شتابان گویی
ambage U ابهام گویی
rant U بیهوده گویی
incoherence U گسسته گویی
gossiped U اراجیف بد گویی
overstatements U گزافه گویی
jests U بذله گویی
leasing U دروغ گویی
gossips U اراجیف بد گویی
gossiping U اراجیف بد گویی
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
frequents U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
chicaneries U ضد ونقیض گویی مغالطه
effusively U چنانکه گویی بریزد
chicanery U ضد ونقیض گویی مغالطه
extravaganzas U فانتزی گزاف گویی
recriminative U پس دهنده بد گویی یا تهمت
extravaganza U فانتزی گزاف گویی
recriminatory U پس دهنده بد گویی یاتهمت
deliriousness U هذیان گویی [روانشناسی]
tergiversation U بی ثباتی تناقض گویی
dote U پرت گویی کردن
doted U پرت گویی کردن
dotes U پرت گویی کردن
exaggerate U گزافه گویی کردن
quirk U مزاجی تناقض گویی
exaggerating U گزافه گویی کردن
toucher U گویی که باجک برخوردکند
overstate U گزافه گویی کردن
quirks U مزاجی تناقض گویی
overstated U گزافه گویی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com