English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collapse mechanism U مکانیزم خرابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
escapement mechanism U مکانیزم چاپکاغذ
stop mechanism U مکانیزم توقف
kinesiology U اصول مکانیزم
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
servo mechanism U سروو- مکانیزم
defence mechanism U مکانیزم دفاعی
defence mechanisms U مکانیزم دفاعی
driving mechanism U مکانیزم رانش
drive mechanism U مکانیزم رانش
automatic mechanism U مکانیزم خودکار
cam mechanism U مکانیزم بادامک
weight-driven clock mechanism U مکانیزم ساعتپانولدار
steering mechanism U مکانیزم فرمان
mechanism of the organ U مکانیزم ارگان
rotary piston machanism U مکانیزم پیستون دوار
brake expander mechanism U مکانیزم انبساط ترمز
mechanism U ساز و کار مکانیزم
mechanisms U ساز و کار مکانیزم
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
servomechanizm U مکانیزم فرمان یار
moving coil measuring mechanism U مکانیزم سنجش قاب گردان
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
change gear mechanism U مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
roller drive U مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
ratchet and pawl mechanism U مکانیزم چرخ ضامن دار و گیر
jams U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jammed U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jam U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
wet take off U برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
feed U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
hardware U دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
friction feed U مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
fan U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
wobble plate U دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
malfunctions U خرابی
faulted U خرابی
failures U خرابی
failure U خرابی
malfunction U خرابی
ruining U خرابی
malfunctioned U خرابی
disrepair U خرابی
devastation U خرابی
fault U خرابی
ruin U خرابی
ruins U خرابی
breakdowns U خرابی
breakdown U خرابی
wreck U خرابی
smash U خرابی
smashes U خرابی
godsend U خرابی
havoc U خرابی
wrecks U خرابی
desolation U خرابی
wrecking U خرابی
eversion U خرابی
demolition U خرابی
destruction U خرابی
demolitions U خرابی
faults U خرابی
ruination U خرابی
rottenness U خرابی
dilapidation U خرابی
wreckage U خرابی
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
equipment failure U خرابی تجهیزاتی
error description U توضیح خرابی
wrack U خرابی بدبختی
to do execution U خرابی وارداوردن
transient failure U خرابی گذرا
car breakdown U خرابی اتومبیل
description of error U توضیح خرابی
defect description U توضیح خرابی
fault description U توضیح خرابی
the mischief of it is that' U خرابی ان اینست که
disk crash U خرابی دیسک
fail soft U با خرابی ملایم
fail soft U با خرابی تدریجی
fail softly U با خرابی ملایم
fail softly U با خرابی تدریجی
failure free U بدون خرابی
failure rate U نرخ خرابی
failure rate U میزان خرابی
insulation fault U خرابی نارسانا
page fault U خرابی صفحه
power failures U خرابی برق
power failure U خرابی برق
fail-safe U با خرابی امن
fail safe U با خرابی امن
catastrophic failure U خرابی فجیع
decaying U خرابی تنزل
decayed U خرابی تنزل
decays U خرابی تنزل
decay U خرابی تنزل
crash U شکستگی خرابی
crashingly U شکستگی خرابی
crashing U شکستگی خرابی
crashes U شکستگی خرابی
crashed U شکستگی خرابی
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
drinking was his ruin U باعث خرابی اوشد
ravages U خرابی وارد اوردن
ravaged U خرابی وارد اوردن
failure safety U ایمنی در برابر خرابی
ravaging U خرابی وارد اوردن
failure prediction U پیش بینی خرابی
reliability U ایمنی در برابر خرابی
failure logcing U ثبت وقوع خرابی
ravage U خرابی وارد اوردن
clean U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
cleans U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machined U خطای ناشی از خرابی قطعه
cleanest U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machines U خطای ناشی از خرابی قطعه
wrackful U خراب کننده مسبب خرابی
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
standbys U که در صورت خرابی آماده استفاده است
standby U که در صورت خرابی آماده استفاده است
it spells ruin to the workmen U متضمن خانه خرابی کارگران است
maintainability U ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
on line fault tolerant system U سیستم تحمل خرابی درون خطی
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
detritus U چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
cabled U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bombed U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed out U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bent U اسم رمز برای خرابی وسایل
autos U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
bombs U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
machined U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machines U خطای ناشی خرابی سخت افزار
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
auto U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
cacogenics U رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
mtbf U زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
failed U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
structural damage U خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
MTF U متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
redundancies U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
glitch U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
standbys U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
glitches U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
shut off mechanism U وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
standby U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
it tends to ruin him U وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
meanest U مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meaner U مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
rerun U محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
oddest U روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
mean U مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
odder U روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odd U روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
serviced U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
throw the baby out with the bathwater <idiom> U (تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
graceful degradation U اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com