English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conversation U مکالمه محاوره
conversations U مکالمه محاوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
dialogue U محاوره
duologue U محاوره
colloquy U محاوره
colloquies U محاوره
interlocution U محاوره
dialog U محاوره
colloquium U محاوره
dialogues U محاوره
colloquia U محاوره
colloquially U بطرز محاوره
colloquist U اهل محاوره
bull session U جلسه محاوره ومرور
gabfest U محاوره طولانی و مفصل
human machine interface U حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
colloquia U مکالمه
palaver U مکالمه
parlance U مکالمه
colloquium U مکالمه
parle U مکالمه
dialogist U مکالمه نویس
frequency of calls U تراکم مکالمه
radiotelephony U مکالمه با بی سیم
telephone conversation U مکالمه تلفنی
through call U مکالمه مستقیم
parleying U مکالمه کردن
parleys U مکالمه کردن
crosstalk U مکالمه متقابل
sign language U مکالمه با اشاره
sign languages U مکالمه با اشاره
parleyed U مکالمه کردن
parley U مکالمه کردن
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
radiotelephony U مکالمه رادیو تلفنی
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
international call U مکالمه بین المللی
radio dicipline U انضباط مکالمه بی سیم
chargeable call U مکالمه قابل پرداخت
duplex telephony U مکالمه تلفنی دو طرفه
emergency call U خبر یا مکالمه اضطراری
fixed time call U مکالمه در زمان معین و ثابت
trunk call U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk calls U مکالمه مشترکین از طریق ترانک
uncommunicative U بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
speaking tube U لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
ring off U قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
interphone U سیستم تلفن یا مکالمه داخلی یک جنگ افزار
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
interrogator responder U دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
Their eyes met. U آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
Internet U سیستمی که به چندین کاربر اجازه شرکت در محاوره میدهد که هر کاربر میتواند پیامی بفرستد و متن کاربر بعد را ببیند
conversing U : صحبت کردن محاوره کردن
conversed U : صحبت کردن محاوره کردن
converse U : صحبت کردن محاوره کردن
converses U : صحبت کردن محاوره کردن
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com